منوچهرخان. [ م َ چ ِ ] ( اِخ ) از اعاظم لر کوچک است ، بعد از عزل علیقلی خان برادرزاده اش به ایالت ایل مذکور سرافراز شده. مدتی در آن امر نهایت استقلال داشت. در سنه 1079 هَ. ق. فوت شد و جای او به خلف ارشد او شاهوردی خان رسید. این ابیات از اوست : معنی مردی تمام از تیغ می آید برون مصرع شمشیر را خود مصرعی در کار نیست. و نیز: ابروی کماندارتو پیوسته به جنگ است مژگان رسای تو رساتر ز خدنگ است. و نیز: زلفت نتوانست دل از اهل وفا برد خط تو برون آمد و زنگ از دل ما برد.( از تذکره نصرآبادی ص 24 ).
جملاتی از کاربرد کلمه منوچهرخان
نوع خالصی از بردگان «غلامان شاه» نام داشتند که محافظ شاه بودند. آنان عمدتاً از میان بردگان جوان قفقازی و پسران بعضی از خانوادههای اعیان انتخاب میشدند. در ربع اول سدة سیزدهم، تعداد آنان به سه تا چهار هزار تن میرسید. از این غلامان در کارهای دیگر دولتی نیز استفاده میشد، و برخی از آنها به عالیترین مقامات مملکتی میرسیدند. از نمونههای مشهور آنها یکی منوچهرخان معتمدالدوله، حاکم فارس، و دیگری خسروخان است که در طول زندگی خویش حاکم چند ایالت (از جمله کرمان) شد. پس از آنکه ورود بردگان سفیدپوست متوقف شد، اعضای سپاه غلامان را از میان مردان آزاد ایرانی برمیگزیدند.
خضرخان چگنی و صالحآقا از نوادگان منوچهرخان چگنی هستند، این خاندان مدت زیادی در دزفول و شوشتر حکومت میکردند، در زمان آقامحمدخان قاجار حکومت آنها همچنان برقرار ماند. برابر اسنادی که در دست نگارنده است، آقامحمد خان بنا به درخواست مردم و نیز صداقت کاری خضریان مجدداً آنها را به حکومت دزفول منصوب کرد و خاندان خضریان سالهای متمادی در آن خطه به حکمرانی ادامه دادند، بازماندگان آنها هماکنون در منطقه به خضریان معروف هستند.
برخوردار چندی بعد به فراه بازگشت و مدتی به منشیگری پرداخت، آنگاه به هرات و مشهد و سرانجام به اُلکای «دُرون » ـ از توابع درگز ـ رفت (فراهی، ص ۱۱ـ۱۲). و ملازم منوچهرخان قَرَچغای شد که در ۱۰۳۵ ـ سی و نهمین سال سلطنت شاه عباس ـ به حکومت خراسان رسیده بود (اسکندر منشی، ج ۳، ص ۱۰۴۰). بنابراین گفته برخی که او را از منشیان سده دوازدهم دانستهاند، صحیح نیست (رجوع کنید به صفا، همانجا).
اِسکَندَرنامهٔ نَقّالی داستانی افسانهای است اثر منوچهرخان حکیم به زبان فارسی.
در کتابهای تاریخی، شکلگیری و گسترش روستای خرزان به شکل کنونی را به دوره ریاست منوچهرخان گرجی (معتمدالدوله) بر منطقه گیلان نسبت میدهند. در آن زمان بود که این روستا به دلیل قرارگیری در کریدور تجاری شرق به غرب ایران و نیز جاده ابریشم، صاحب یک کاروانسرای بزرگ شد. این کاروانسرا بعدها نقش مهمی در موقعیت روستای خرزان در بین دیگر روستاها و شهرهای منطقه ایفا کرد.
حمام حاج شهبازخان به دستور حاج شهباز خان حاجیزادۀ کلهر پسر منوچهرخان بیگلربیگی ایلخان کلهر و از شخصیتهای سیاسی و ملاکین کرمانشاه در دورۀ قاجار و در سال ۱۸۱۷ میلادی (۱۲۳۲ ه.ق) ساخته شدهاست.
نیاکان این خاندان در زمان آقامحمدخان قاجار (۱۱۵۵ - ۱۲۱۱ ق) از بخشهای غربی خرمآباد به شهر دزفول ماموریت پیدا کرده و در این شهر ساکن گردیدهاند. جد این خاندان صالحآقا فرزند حاج خضر فرزند منوچهرخان چگنی ابتدا مقام وکیل مالیات دزفول را در اختیار داشت، اما نوادگانش در طول سنوات بعدی به ریاست محله مسجد در شهر دزفول، کلانتری شهر و ... رسیدند. این خاندان که خود از ابتدا خاندانی سرشناس بودند، از یک سو با خاندان گرجیتبار باراتاشویلی و از سوی دیگر با نوادگان آبینه گرجی نسبت خانوادگی دارند.
وی در سال ۱۸۴۴ به فرمان محمدشاه برای مداوای شاهزاده داوید ملیکیانس به اصفهان رفت. منوچهرخان معتمدالدوله والی اصفهان از محمدشاه تقاضا کرد که حکیم داودخان را به ریاست پزشکان اصفهان برگزیند. شاه قاجار با تقاضای منوچهرخان موافقت کرد.