منفرق

معنی کلمه منفرق در لغت نامه دهخدا

منفرق. [ م ُ ف َ رِ ] ( ع ص ) جداگردنده. ( آنندراج ). جداشده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به انفراق شود.

معنی کلمه منفرق در فرهنگ فارسی

جدا گردنده . جدا شده

جملاتی از کاربرد کلمه منفرق

فی‌الجمله روح و جسم ز هم منفرق شوند مرغ از قفس برآید و در آشیان شود