منظومات

معنی کلمه منظومات در لغت نامه دهخدا

منظومات. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ منظومه. اشعار. سخنان موزون : فضلای عصر در ذکر آن غلا منظومات بسیار گفتند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 330 ). رجوع به منظومه شود.
- عقود منظومات ؛ کنایه از اشعار و سخنان موزون : عقود منظومات را در عقد اعتبار فحول افاضل می آوردم. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 2 ).

معنی کلمه منظومات در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع منظومه ( منظوم )

جملاتی از کاربرد کلمه منظومات

آثار ادبی پیش از اسلام به این زبان به‌دست نیامده است. در کتاب پته خزانه (گنجینهٔ پنهان) ادعا می‌شود که برخی از منظومات و اشعار پشتو به سدهٔ دوم هجری تعلق دارد. قدیمی‌ترین ادعای این کتاب مربوط می‌شود به شاعر پشتو امیر کرور و دارای یک منظومهٔ حماسی، پسر امیر پولاد سوری که به سال ۱۳۹ ه‍.ق/ ۷۵۶م. در مندشِ غور امیر بود. البته اصالت این کتاب از سوی پژوهشگران و زبان‌شناسان رد شده‌است. عبدالحی حبیبی، پژوهشگر اهل افغانستان، مدعی می‌شود که آن کتاب در ۱۳۲۲ ه‍.ش به دستش افتاده‌است، اما به‌طور عالم پژوهشگران، پشتوشناسان و مورخان نظریهٔ وی را رد کرده‌اند و آن جعلی می‌دانند که در دههٔ چهل میلادی، یعنی کمی پیش از ادعای کشف، جعل شده‌است.
از آثار و تألیفات و منظومات سروش می‌توان به شمس‌المناقب در مدح پیامبر اسلام و ائمه، و نیز روضةالاسرار که دربارهٔ حماسهٔ کربلا است، اشاره داشت.