منطقیون

معنی کلمه منطقیون در لغت نامه دهخدا

منطقیون. [ م َ طِ قی یو ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ منطقی. رجوع به منطقی ( معنی سوم ) شود.

معنی کلمه منطقیون در فرهنگ فارسی

( صفت ) جمع منطقی در حالت رفعی ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند )

جملاتی از کاربرد کلمه منطقیون

ابو سلیمان محمد بن طاهر بن بهرام سجستانی از بزرگ‌ترین فلاسفه و منطقیون سده چهارم هجری ایرانی است. برخی از کتبی که نگارش آنها به سجستانی نسبت داده شده است به شرح زیر است.
اما دستوریان عربی که به الکتاب سیبویه لقب قرآن النحو نیز داده بودند اصولاً وقعی به انتقادهای منطقیون نمی‌نهادند و به طور کل چندان از محتوی آثار ترجمه شده یونانی جز در موارد اندکی که مثلاً در تعاریف اسم و فعل دیده می‌شود تأثیر نپذیرفتند.
مواردی ساده‌تر از پارادکس راسل نیز وجود دارد که بیشتر با واقعت‌ها در زندگی نزدیک است و برای غیر منطقیون قابل فهم‌تر است. به عنوان مثال پارادوکس آرایشگر دهکده نمونه‌ای از آن است.
ابو سلیمان محمد بن طاهر بن بهرام سجستانی از بزرگ‌ترین فلاسفه و منطقیون سده چهارم هجری ایرانی است. برخی از کتبی که نگارش آنها به سجستانی نسبت داده شده‌است به شرح زیر است.[نیازمند منبع]
در سال ۱۴۷۳ فرمان لوئی یازدهم در مخالفت با نام‌گرایان خواندن آثارش را ممنوع کرد. اسقف آلبرت ساکسونیائی که خود از منطقیون نامی است شاگرد بوریدان بود.