منطق ارسطویی

معنی کلمه منطق ارسطویی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] وقتی کلمه منطق و علم منطق بدون قید به کار می رود منظور همان منطق ارسطویی است که همان قوانین درست فکر کردن را به ما می آموزد. منطق ارسطویی از دو بخش تشکیل یافته است، بخش اول منطق صوری، در این بخش محتوای فکر مورد نظر نیست، بلکه آنچه مهم است فقط صورت و قالب فکر است. یعنی فقط به ما یاد می دهد که اگر می خواهی نتیجه درستی از یک استدلال بگیری، باید شرایطی که دارد رعایت کنی. بخش دوم منطق قدیم ارسطویی به نام صناعات خمس است که به بررسی مواد قیاس و استدلال پرداخته است.
منطق ارسطویی عبارت است از بحث تصورات، تصدیقات و قیاس ها از لحاظ صورت آنها نه از لحاظ ماده و عادتا منطق صوری به منطق ارسطو یا منطق قیاسات نیز اطلاق می شود.
طیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، مترجم، منوچهر صانعی دره بیدی، ص۶۱۵.
منطق مادی، منطقی است که دیگر به ظاهر استدلال ها و برهان ها کاری ندارد، کار ندارد به اینکه قیاس ما شکل اول است یا شکل دوم، به ظاهر و صورت استدلال نمی نگرد، بلکه می گوید: کار من این است که ببینم خود مواد تشکیل دهنده استدلال، آیا مواد درست و سالمی هستند؟ آیا آن مفاهیمی که در مقدمات و صغری کبری ها به کار می بریم، مقدمات عقلی و صحیح و واقعی هستند یا یک مشت اوهام و خیالات و امور کذبند.طرفداران این منطق گویند هرچقدر که صورت استدلال شما درست هم باشد و حتی اگر اساس منطق صوری نتیجه ما، نتیجه گیری بی عیب و نقصی باشد، اما ممکن است به ظاهر نادرست هم باشد و حتی اگر براساس به خاطر نادرست بودن مقدمات در واقع، نتیجه ای غیرواقعی به دست آید، هرچند که از لحاظ منطق صوری این نتیجه کاملا درست به نظر می آید. زیرا منطق صوری صرفا به ظاهر و نوع چینش نگاه می کند. اما به خود چیدن ها کاری ندارد.البته در مباحث منطق قدیم، عنوان مستقلی برای این منطق وجود ندارد و پرداختن به این منطق به صورت جدی توسط برخی فیلسوفان غربی از جمله فرانسیس بیکن و دکارت آغاز شد و توانست تا حدودی فکر منطق دانان را به خود مشغول نماید. اما هنوز هم نتوانسته به عنوان منطقی مستقل و صاحب نظام در مباحث منطقی ظهور داشته باشد. شاید علت اصلی این امر نداشتن انسجام و نظامی سازمان یافته برای این منطق است. زیرا تاکنون طرفداران این منطق نتوانسته اند آن را در قالب و شکل منسجمی همانند منطق صوری بیان کنند و شاید این کار اصولا قابل انجام شدن نباشد، چرا که پایه این منطق بر یک سری تذکرات است.شهید مطهری در این باره می فرمایند: این را هم عرض بکنم که علمای جدید نتوانسته اند برای منطق ماده مثل منطق صورت قاعده درست کنند و شاید هرگز قاعده پذیر نباشد یعنی فقط یک نوع تذکرات است.
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۴، ص۵۷۴.
در موقع فکر کردن بشر از مواد فکری که در ذهن دارد استفاده می کند. یعنی ذهن این مواد خام را تحلیل و ترکیب می کند و از مجموع آنها امری جدید کشف می نماید، یعنی صغری و کبری چیده و مقدماتی آورده شده و از ترکیب آنها امر جدیدی حاصل می شود. در منطق صورت (منطق ارسطو) فقط به دنبال این هستیم که هنگام ترکیب این مواد و مقدمات صورت چگونه باشد، کدام یک مقدم و کدام موخر باشد کدام سالبه و کدام موجبه باشد، کدام کلی و کدام جزئی باشد مانند یک مهندس که فقط نقشه می دهد.در منطق صورت، جلوی ترکیب غلط افکار گرفته می شود. گاهی بحث ما بر روی خود موادی است که سقرار است ترکیب شوند: زیرا اشتباهات فکر بشر از دو راه است، یا از این طریق است که نظمش غلط است (منطق ارسطو) و یا از طریق اشتباه مواد فکری است.
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۴، ص۵۷۴-۵۷۱.
...

جملاتی از کاربرد کلمه منطق ارسطویی

در حوزه‌های علمیه اسلامی علوم اسلامی تدریس می‌شود. در حوزه‌های علمیه شیعه، درس‌هایی همچون ادبیات عرب (صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع و لغت؛ برای استفاده درست از قرآن و احادیث که منابع دین اسلام هستند)، فقه، اصول فقه، منطق ارسطویی (برای برداشت‌های علمی درست از منابع اسلامی) و فلسفه اسلامی (معمولا در حوزه‌های شیعه، بیشتر فلسفه می‌خوانند و حوزه‌های اهل‌سنت غالباً مخالف فلسفه هستند) و نیز دروس جانبی‌ای همچون کلام اسلامی (عقاید اسلامی و اصول دین)، علوم حدیث، علوم قرآن، رجال، درایه، تاریخ اسلام، تجوید قرآن، تفسیر قرآن، اخلاق اسلامی و نهج‌البلاغه خوانده می‌شود.
آنچه که امروزه به اسم منطق ارسطویی شناخته میشود که دربردارنده شکل خاصی از قیاس ها است٬ برای خود ارسطو با نام منطق شناخته شده نبود و خود او نام تحلیلات را به آن داده بود .او لفظ منطق را برای دیالکتیک یا همان جدل استفاده میکرد.
وی به‌طور جدی به نقد منطق ارسطویی می‌پردازد. در آثارش با تعاریفی که ارسطو برای اشیاء بکار می‌برد مخالفت می‌کند و آن را پاسخی مبهم و اعدام پرسش می‌داند. او با توجّه به این که رفته رفته منطق از فلسفه عبور کرده (خصوصاً در سنّت اشراقی) و به مباحث اصولی و کلامی کشیده شده‌است راه تداوم و پویایی فلسفه را نقد منطق می‌داند و در آثار خود نیز به آن پرداخته‌است.
فن بیان هدف آغازین خود را از دست داده‌بود و درواقع نکته‌ای که اهمیت داشت تأمین نیازهای مبلغان مسیحی در آن عصر بوده‌است و محدود به رسالات استاندارد می‌شد؛ خوانندگان و دانش‌آموزان متوجه بودند که سخن‌های گریگوری کبیر مهمتر از سخنان و مباحث پیشینیان است. در دورهٔ کارولنژین‌ها جدل دارای اهمیت اندکی بود. فرد پس از مطالعهٔ آثار بوئیتوس اجازه داشت بخشی از منطق ارسطویی و مکالمهٔ افلاطون را مطالعه کند.