منصور حلاج
معنی کلمه منصور حلاج در دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:حلاج، حسین بن منصور (۲۴۴ـ بغداد ۳۰۹ق)
جملاتی از کاربرد کلمه منصور حلاج
مولوی در مثنوی خود داستانی را به زید نسبت میدهد (با مطلع:گفت پیغامبر صباحی زید را/کیف اصبحت ای رفیق با صفا) که در حقیقت مربوط به حارثه است. شاید از جهت ذکر نام پدر به جای پسر (چنانکه در مورد محمد بن زکریای رازی، زکریای رازی و در مورد حسین بن منصور حلاج، منصور حلاج گفته میشود) مولوی نیز به جای حارثه از پسر وی یاد کردهاست.
اجرای اپرای حلاج که از شامگاه ۲۱ مرداد ۱۳۹۷ در کاخموزه سعدآباد، ایوان عطار آغاز شد، روایت ادیب و سرایندهای بزرگ به نام حسین منصور حلاج است.
ترا وقتی است چون منصور حلاج دگر بنمود رخ در عشق هیلاج
حلاجیه، پیروان منصور حلاج هستند که ادعای غلو آمیزی در خصوص وی مطرح کردهاند. شیخ مفید این گروه را اباحه گر و معتقد به حلول دانسته و آنان را گمراه تر از مجوس معرفی می کند. همو در اثر دیگرش این گروه را از زنادقه دانسته است. در فرهنگ فرق، این گروه را جزء غلات صوفی به حساب می آورند.
خدا با تست چون منصور حلاج نهاده بر سرت از سرّ خود تاج
بهر حال این سرآغاز همکاری من با خانم خجسته کیا بود که چند سال بعد در سال ۱۳۴۹ این همکاری با اجرای کار متفاوت: «عیادتی بر مصیبت حسین بن منصور حلاج» ادامه پیدا کرد. در عین حال چون این نمایش (که خانم کیا زندگی حسین بن منصور حلاج را بر اساس متون کهن فارسی نوشته بودند) دارای متنی عرفانی بود و آواز در آن نقش کلیدی داشت، رضا رویگری قطعات آوازی مختلفی از جمله قطعه سمن پویان را در این نمایش خواند. و در واقع این نمایش سرآغاز فعالیت رویگری در تئاتر بود. اهمیت این نمایش در این بود که برای نخستین بار به جای اجرا در صحنه تئاتری در تکیه نیاوران اجرا میشد و برای دیدن آن احتیاجی به تهیه بلیط نبود. فقط در انتهای نمایش که کفن منصور حلاج در حیاط گردانده میشد،
حسین منصور حلاج: از معروفترین عرفای قرن سوم، نامش ابوعبداله الحسین بن منصور حلاج بود و کنیه او ابوالمغیث است. حلاج به سال ۲۳۴ ه.ق در قریه تور از توابع بیضای فارس متولد شد. تا سن ۱۲ سالگی قرآن را حفظ کرد.
کامل الدولة و الدین نبشته بود، گفت که در شهر میگویند که عین القضاة دعوی خدایی میکند و به قتل من فتوی میدهند. ای دوست اگر از تو فتوی خواهند، تو نیز فتوی میده. همه را این وصیت میکنم که فتوی این آیت نویسند: «وَلِلَّهِ الأَسماءُ الحُسْنی فادْعُوهُ بِها وَذَرُوا الَّذینَ یُلْحِدُونَ فی أَسْمائِهِ سَیُجْزَوْنَ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ». من خود، این قتل به دعا میخواهم دریغا هنوز دور است! کی بُوَد؟ «وُما ذلِکَ عَلَی اللّهِ بِعَزیزِ». دانم که گویی: دعا کدامست که در سماع گفته میشود؟ این بیتها بود که منصور حلاج نیز پیوسته گفتی:
نه برگردد ز تو منصور حلاج گرش اینجا کنی از تیر آماج
به نیکی کوش چون منصور حلاج که از نیکی نهی بر فرقها تاج
مرتضی عقیلی نویسد: خبرهترین کارگردانان این عرصه مانند خجسته کیا آغاز کرد که در زمره مهمترین فعالیتهای او در این زمینه میتوان به بازی در نمایش «عیادتی بر مصیبت حسین بن منصور حلاج و گلدسته» (هر دو نوشته و ساخته خجسته کیا)،
گر چو بو دردات باید تاجداری روز حشر باش چون منصور حلاج انتظار تاج دار
آری! ما آن خزینه اسرار فطرت و محبّت وی مهری برنهادیم، و طمعها از دریافت آن باز بریدیم که: وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا هُوَ. حسین منصور حلاج شمهای از دور بیافت، فریاد برآورد: سراج من نور الغیب بدا و غار، و جاوز السرج و سار:
زنور عشق شد معروف عارف زشور عشق شد منصور حلاج
از او به جز شعار «انا الحق»، روایتهای دیگری نیز موجود است. در تذکره الاولیاء عطار نیشابوری آمدهاست که عمرو بن عثمان، حسین منصور حلاج را دید که چیزی مینوشت گفت: «چه مینویسی» گفت که «چیزی مینویسم که با قرآن مقابله کنم» عمرو بن عثمان او را دعا بد کرد و از پیش خود مهجور کرد پیران گفتند هرچه بر حسین آمد از آن بلاها به سبب دعاء او بود. همچنین منصور حلاج نامهای به دوست خود، شاکر بن احمد فرستاد و در آن نوشته بود «اَهدِم الکعبه» یعنی کعبه را ویران کن!
شیخ شهابالدین سهروردی، نخستین کس بود که در دوران اسلامی، به سرچشمهٔ ایرانی عرفان اسلامی اشاره میکند. او، اذعان دارد که از راه آن چهار پیشوا، یعنی بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، منصور حلاج و ابوالعباس قصاب آملی «خمیرهٔ خسروانی»، به وی منتقل شده است. اما اشاره روشنی از آن سه تن به سرچشمهٔ ایرانی عرفان، در دست نیست و هرگاه شیخ شهابالدین، اینچنین به روشنی اشاره نمیکرد، رهیابی به سرچشمه، شاید مشکل مینمود. گرچه در نهایت برای پژوهندگان، قابل آشکاری بود.
برافکن پرده چون منصور حلاج وجود عاشقان را ساز آماج
در کتاب زنان صوفی بعد از شرح زندگی رابعه عدویه، شرح مختصر زندگی ۱۳۵ تن از دیگر مشاهیر زنان صوفیه مانند رابعه شامی، تحفه، شمسی (امّالفقرا)، عایشه (دختر جعفر صادق)، خواهر منصور حلاج و بیبی حیاتی کرمانی (همسر نورعلیشاه اصفهانی) آورده شده است.
ابوالمغیث عبدالله بن احمد بن ابی طاهر مشهور به حسین بن منصور حلاج (کنیه: ابوالمغیث) صوفی، شاعر و عارف ایرانی قرن سوم هجری بود؛ او در ۲۴۴ هجری به دنیا آمد. به خاطر عقایدش عدهای از علمای اسلامی آموزههایش را مصداق کفرگویی دانسته، او را به اتهام صوفی بودن تکفیر کردند و حکم به ارتدادش دادند. قاضی شرع بغداد به دستور ابوالفضل جعفر مقتدر، خلیفه عباسی حکم اعدامش را صادر کرد و در ذیقعده سال ۳۰۹ هـ.ق. به جرم «کُفرگویی و الحاد»، پس از شکنجه و تازیانه در ملاعام به دار آویخته شد. فرمان قتل حلاج در ۲۴ ذیالقعده ۳۰۹ق صادر شد. او را ابتدا هزار تازیانه زدند، دست و پایش را بریدند و بدنش را به دار آویختند، سپس سرش را بریدند، جسدش را آتش زدند و خاکسترش را به دجله ریختند.
بهر تو گفتهست منصور حلاج یا صغیر السن یا رطب البدن