منصبغ. [ م ُ ص َ ب ِ ] ( ع ص ) رنگین شونده. ( غیاث ) ( آنندراج ). رنگین شده و رنگ گرفته. رجوع به انصباغ شود. || فرورفته و غوطه ورشده. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه منصبغ در فرهنگ فارسی
رنگین شونده . یا فرو رفته و غوطه ور شده .
جملاتی از کاربرد کلمه منصبغ
صاحب کشف کثرت در احکام بیند نه در ذات، داند که تغیر احکام در ذات اثر نکند، چه ذات را کمالی است که قابل تغیر و تأثیر نیست، نور بالوان آبگینه منصبغ نشود، اما چنان نماید.