[ویکی فقه] منصب قضا به اختیار حلّ و فصل دعاوی مردم و صدور حکم اطلاق می شود. منصب قضا، از منصب ها و شئونی است که در اصل، متعلق به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم و ائمه معصومین علیهم السّلام بوده و پس از آنها برای مجتهد جامع شرایط فتوا، به طور عام جعل شده است، که او بر اساس آن به حل و فصل دعاوی بین مردم می پردازد و درباره آنها حکم صادر می نماید. تصدی امور حسبیه نیز بر همین مبنا است. نکته اول تفاوت فتوای مجتهد (در منصب افتا ) و حکم مجتهد (درمنصب قضا) در این است که فتوا به معنای بیان حکم کلی الهی، نسبت به موضوعی از موضوعات است، اما حکم قاضی، انشای حکم جزئی در مورد خاص است که مطابق آن حکم کلی می باشد.اما تفاوت حکم حاکم و قاضی، با این که هر دو انشای حکم جزیی است، آن است که پیش از حکم قاضی باید نزاع یا جرمی رخ داده باشد؛ به خلاف حکم حاکم در اداره امور کشور . نکته دوم ثبوت منصب قضا برای مجتهد و هم چنین ولایت او بر مجانین و امور حسبی، امری خلاف اصل است، زیرا اصل اولی این است که حکم هیچ کس در حق دیگری نافذ نباشد؛ بنابراین، اثبات آن به دلیل نیاز دارد. دلیل ...
جملاتی از کاربرد کلمه منصب قضا
سید مرتضی شاگردان فقیه و دانشمندش را به اقصی نقاط کشور اسلامی، برای قضاوت گسیل میداشت. یکی از شخصیتهای برجسته شیعه که از سوی سید مرتضی برای منصب قضا به مناطق حلب (از توابع سوریه) اعزام شد، سلار دیلمی بود. او در این مناطق، زعامت دینی مردم را به عهده گرفت و به عنوان حاکم شرع اسلامی، به حل و فصل نزاعها و اختلافات دینی ـ اجتماعی پرداخت و به ارشاد و هدایت مردم، اقامه جماعت و رفع مشکلات و پاسخگویی به مسائل دینی شیعیان نیز اشتغال داشت.
حال اگر من در این گفته صادقم، که قضاوت نیارم. و اگر کاذبم، چگونه کاذبی را قضاوت توانی داد؟ ایاس گفت: این مرد را بر لب جهنم آن قدر نگاه داشتید تا کفاره ی سوگندی فدیه ی خویش کرد. عدی گفت: حال که بدین نکته راه بردی، به قضاوت شایسته تری و وی را منصب قضا داد.
ابناثیر آوردهاست: «آنگاه کیرش به سلطنت رسید که ۱۳ ساله بود و تورات را میدانست و به زبان و خط یهودی آشنا بود و سخنان دانیال و امثال او را درک میکرد… او دانیال را منصب قضا داد و آنچه که بختالنصر به غنیمت از بیتالمقدس آورده بود، بازگرداند و بیتالمقدس را آبادان نمود».
ابوجعفر منصور، ابوحنیفه را از کوفه به بغداد آورد و خواست وی را منصب قضا دهد. ابوحنیفه امتناع کرد. خلیفه سوگند خورد که باید چنان کند ابوحنیفه سوگند خورد که چنان نکند.
زکریای قزوینی در سال ۶۰۲ هجری قمری در قزوین متولد گردید. دوران کودکی را در زادگاه خود پشت سر گذاشت. در نوجوانی راه سفر را پیش گرفت و به شام رفت و از دارالعلم آن دیار بهره گرفت. سپس در دمشق با محیالدین ابن عربی برخورد نمود و پیرو طریقت صوفیانهٔ او گردید.[نیازمند منبع] بعد از مدتی از شام به عراق رفت. در دوران خلافت مستعصم عباسی منصب قضای واسط و حله را داشت. وی تا هنگام حملهٔ هولاکو به بغداد منصب قضا را به عهده داشت، و بعد از سقوط خلافت بغداد به دمشق بازگشت. وی به سال ۶۸۲ هَ. ق . در واسط وفات یافت و در مقبرهٔ شونیزیهٔ بغداد دفن گردید.
«ضرورت و بداهت ولایت فقیه، نقش استعمار در معرفی ناقص و نادرست اسلام، خودباختگی افراد جامعه در برابر پیشرفتهای مادی غرب، اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت جزء ولایت است، لزوم موسسات اجرایی، سنت و رویه رسول اکرم (ص)، ضرورت استمرار اجرای احکام، رویه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)، ماهیت و کیفیت قوانین اسلام، احکام مالی، احکام دفاع ملی، احکام احقاق حقوق و احکام جزایی، حکومت بر وفق قانون، منصب قضا متعلق به کیست، مقاومت در مبارزهای طولانی، اصلاح حوزههای روحانیت، از بین بردن آثار فکری و اخلاقی استعماری، اصلاح مقدسنماها، آخوندهای درباری را طرد کنید و حکومتهای جائر را براندازیم»