منسه

معنی کلمه منسه در لغت نامه دهخدا

( منسة ) منسة. [ م ِن َس ْ س َ ] ( ع اِ ) چوبدستی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).عصا و چوبدستی. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
منسة. [ م َ ن َ س َ ] ( ع ص ) کهن سال از هرچیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه منسه در فرهنگ فارسی

کهن سال از هر چیزی .

جملاتی از کاربرد کلمه منسه

زمان و مکان تولد حیقوق به‌طور دقیق مشخص نیست. برخی زندگی وی را مقارن سلطنت یهویاقیم در ۶۰۷ پیش از میلاد می‌دانند و بعضی معتقدند وی در دوران منسه (۶۴۲ پیش از میلاد) می‌زیسته است. مطابق روایتی او فرزند زنی به نام شونامیت نوازنده مراسم مذهبی در معبد سلیمان و مردی به نام یشوعا بوده است.
نسخه هفتادگانی برخلاف نسخه عبری که دارای ۳۹ سفر است، دارای ۴۶ سفر می‌باشد. در بین سال‌های ۲۰۰ ق. م تا ۱۰۰ ب. م بسیاری از یهودیان و مسیحیان، از این نسخه استفاده می‌کردند. تا این که در حدود سال ۹۰ میلادی، سران یهود شورایی در شهر جابنه تشکیل دادند و ۳۹ کتابی را که در متن عهد عتیق عبری بود به رسمیت شناختند و اسفار هفت‌گانه اضافی موجود در ترجمه هفتادگانی را غیرقانونی اعلام کردند. هم‌اکنون، هفت کتاب موجود در نسخه هفت‌گانه، از اسفار مشکوک عهد عتیق است. تفاوت‌های نسخه هفتادگانی با نسخه عبری تنها به این هفت کتاب منحصر نیست؛ سفر دانیال و سفر استر در نسخه هفتادگانی طولانی‌تر هستند؛ در این نسخه یک مزمور اضافی وجود دارد و دعای منسه که در این نسخه‌است در دیگر نسخ یافت نمی‌شود.