منسف. [ م ِ س َ ] ( ع اِ ) سکو که بدان گندم و جز آن بر باد دهند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). سکو و اوشین که بدان گندم و جز آن بر باد دهند. ( ناظم الاطباء ). || در اساس گوید غربال بزرگ. ( از اقرب الموارد ). منسف. [ م َ س ِ / م ِ س َ ] ( ع اِ ) دهن خر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، مناسف. ( اقرب الموارد ).
معنی کلمه منسف در فرهنگ فارسی
سکو که بدان گندم بر باد دهند . یا در اساس گویند : غربال بزرگ .
معنی کلمه منسف در دانشنامه عمومی
منسف ( عربی: منسف ) غذای سنتی منطقه شام و غذای ملی اردن است. این غذا با پختن گوشت گوسفند در مایع لبن جمید تهیه شده و با برنج یا بلغور و نان سرو می شود. این غذا در عروسیها ختمها و در رستورانهای اردنی عرضه میشود. لبن جمید ( جامد ) یا أقط همان کشک است که از جوشاندن و غلیظ کردن دوغ ( لبن ) بدست میاید. مشهور ترین آن جمید کرکی و خلیلی است که در شهر کرک اردن ویا در الخلیل فلسطین تهیه می گردد و به عنوان مهمترین جزء در غذای منسف به کار میرود.
جملاتی از کاربرد کلمه منسف
ابو منسف (به عربی: أبو منسف) یک روستا در سوریه است که در استان حماه واقع شدهاست.