منز

معنی کلمه منز در لغت نامه دهخدا

منز. [ م ِ ن َزز ] ( ع ص ) مرد بسیارجنبنده. || ( اِ ) گهواره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه منز در فرهنگ فارسی

مرد بسیار جنبنده . یا گهواره

جملاتی از کاربرد کلمه منز

اصغری در ۲۱ سالگی توسط خواهرش فی با مدلینگ آشنا شد. اولین نمایش او بر روی سکوی مد برای طراح مایکل کاستلو، یکی از دوستان فی، در پالم اسپرینگز، کالیفرنیا بود. اصغری در مجلات متعددی از جمله در ولکان، منز هلث، آیرون من، و جی‌کیو ظاهر شده‌است. در سال ۲۰۱۹، او جایزه زیبایی روز را در دومین دوره جوایز سالانه زیبایی روز برای دستاوردهای برجسته در تناسب اندام دریافت کرد.
هنری راولینسون ساکی‌ها را در کنار پاپی، رشنو و دریکوند بخشی از طایفه‌های بالاگریوه معرفی می‌کند. بئاتریس فوربز منز استاد تاریخ در دانشگاه تافتس در بررسی تاریخ ایران و آسیای مرکزی در سده‌های هشتم و نهم هجری دربارهٔ حمله تیمور لنگ به حدود لرستان و خوزستان نوشته‌است:
چو هست فرصت انعام مغتنم دارم که نیست منز اقبال بی نشیب و فراز
دیماش برای برخی برندهای مُد و مجلات مد و سبک زندگی مدلینگ انجام داده‌است. عکس او بر روی جلد مجلاتی همچون منز هلث، ساوثرن متروپلیس، استارباکس، ایزی، لوفیسیل اوم، آیوی‌پلام، شیک، شیک نوجوانان و اِل چاپ شده‌است. مجموعه عکس‌هایی از او در مجلهٔ کازموپالیتن، اونلی‌لیدی و همچنین ویدئوهایی از او در تبلیغات ال‌شاپ و کاسموپولیتن منتشر شده‌است.
اقبال بلندی که مرا بود ز عشقت شد از بر منز انده هجران تو مفقود
عشق گوید در بلا منز ل کنم عقل گوید خویش بر عشرت زنم