منجیر. [ م َ / م ُ ] ( اِ ) محوطه شبکه داری که در جلو در بطور انحراف سازند تا عمارت از خارج دیده نشود. ( ناظم الاطباء ). منجیر. [ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان پنجکسرستاق است که در بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقع است و 250 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
معنی کلمه منجیر در فرهنگ فارسی
محوطه شبکه داری که در جلو در بطور انحراف سازند تا عمارت از خارج دیده نشود
جملاتی از کاربرد کلمه منجیر
او در سال ۱۲۳۰ قمری در روستای آزاد منجیر سبزوار به دنیا آمد. پدرش از سادات علوی و از حکما و فقها خراسان بود.