معنی کلمه مناهم در لغت نامه دهخدا
مناهم. [ م َ هَِ ] ( اِخ ) رئیس قوم یهود که پس از مرگ هرود کبیر ( در قرن اول میلادی ) علیه رومیان قیام کرد و خود را پادشاه اورشلیم نامید ولی «العازار» که بر گروه میانه رو فرمانروائی داشت مردم را علیه اوشورانید و او را محکوم بمرگ کرد. ( از لاروس بزرگ ).