مناقبت. [ م ُ ق َ / ق ِ ب َ ] ( از ع ، اِمص ) هنر و ستودگی و منقبت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مناقبة شود. مناقبة.[ م ُ ق َ ب َ ] ( ع مص ) کسی را با چیزی ناگاه دیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). ناگاه دوچار شدن با کسی. ( آنندراج ). || نبرد کردن با کسی در مناقب و غلبه یافتن بر او. ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ).
معنی کلمه مناقبت در فرهنگ فارسی
ماخوذ از تازی هنر و ستودگی و منقبت .
جملاتی از کاربرد کلمه مناقبت
ور روزگار در قلم آرد مناقبت او را چگونه دست دهد جز بروزگار