منافقان

معنی کلمه منافقان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] از نخستین روزی که اسلام به مدینه وارد شد نفاق هم در این شهر شکل گرفت. منافقان در صفوف مؤمنان رخنه می کردند و با گوش های شنوایی که در میان مؤمنان داشتند تخم تردید و ضعف و شکست را در میان آنان می پراکندند.
خداوند در آیات۴۶-۴۸ سوره توبه می فرماید: «و لو ارادوا الخروج لاعدّوا له عدّةً و لکن کره الله انبعاثهم فثبّطهم و قیل اقعدوا مع القعدین• لو خرجوا فیکم مّازادوکم الّا خبالاً و لاوضعوا خللکم یبغونکم الفتنة و فیکم سمّعون لهم و الله علیم بالظّلمین• لقد ابتغوا الفتنه من قبل و قلّبوا لک الامور حتّی جاء الحقّ ظهر امر الله و هم کرهون• اگر آنان قصد جهاد داشتند بدرستی مهیای آن می شدند لیکن خدا هم از (توفیق دادن) و برانگیختن آنها کراهت داشت و آنها را بازداشت و حکم شد شما با معذوران بنشیند اگر این مردم منافق با شما بیرون می آمدند جز خیانت و مکر در سپاه شما چیزی نمی افزودند و هرچه می توانستند در کار شما اخلال و خرابی می کردند و از هر سو در جستجوی فتنه برمی آمدند و هم در میان لشگر شما از آنان جاسوس های وجود دارد و خدا به احوال ظالمان داناست از این پیش هم آنان در صدد فتنه گری بودند و کارها را به تو بر عکس می نمودند آنگاه که حق روی آورد و امر خدا آشکار گردید در صورتی که آنها کمال کراهت را داشتند.»نفاق تنها به منافقان ساکن مدینه محدود نشد و با وسعت یافتن قلمرو اسلام بر شمار منافقان نیز افزوده شد.
ریشه نفاق
اوس و خزرج قبل از اینکه با حضرت پیمان ببندند مصمم شده بودند عبدالله بن ابی سلول را به عنوان فرمانروای مطلق خود در مدینه برگزینند، اما به جهت روابطی که اوس و خزرج با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) پیدا کرده بودند این تصمیم خود به خود از میان رفت از این رو عداوت رهبر عالی قدر اسلام در دل ابن ابی جای گرفت.
آغاز نفاق
بعد از جنگ بدر بسیاری از مردم مدینه اسلام پذیرفتند که عبدالله بن ابی و جماعتی از همفکران و دوستان او از جمله آنها بودند که از روی مصلحت و به جهت ترس از افکار عمومی و برای حفظ جان و مال خود مسلمان شده بودند، ولی در باطن ایمانی به خدا و رسول گرامی اش نداشتند آنها با یهودیان در کارشکنی و عداوتشان با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در خفا همکاری می کردند. مورخان افرادی چون زویّ بن حارث، جلاس بن سوید و برادرش حارث، زید بن مالک، نبتل بن حارث، ابو حبیبة بن الازعر و دیگران را از جمله این منافقان در مدینه برشمردند.در میان یهودیان نیز افرادی از بزرگان آنها بودند که روی مقاصدی در ظاهر به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) ایمان آورده بودند، ولی باطناً به حضرت ایمانی نداشتند مثل سعد بن حنیف، زید بن الصلیت، نعمان بن عثمان، پسران ابی اوفی، رفاعة بن زید و...
طرد منافقان از مسجد
...

جملاتی از کاربرد کلمه منافقان

مؤمنان را تاج سعادت و کرامت بر فرق نهاد، نصیب ایشان از کتاب این بود که: «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ». منافقان را بند مذلّت و قید اهانت بر پای نهاد.
حنظله و عبداللّه بن عبداللّه اُبَیّ پس از اسلام آوردن از پیامبر اجازه خواستند تا پدرانشان را که از منافقان صدر اسلام بودند بکشند ولی توسط ایشان از این کار منع شدند.
إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ الآیة این خطاب مشرکان و منافقان است.
آنگاه امام صادق به گوشه‌ای دیگر از مسجد نظر افکند وگفت: اینجا محلی است که منافقان و سالم مولی ابی حذیفه وابی عبیدة بن جراح، خیمه زده بودند.
از آنجایی که بیشتر مجوسیان و یهودیان مقیم بحرین، عمان و یمن پرداخت جزیه را بر قبول اسلام ترجیح داده بودند و مأموران هم طبق میل آنان به اخذ جزیه اکتفا می‌نمودند، این امر باعث شده بود، منافقان پشت سر پیغمبر حرفهای ناروایی بزنند؛ مثلاً می‌گفتند جایی که فقط یهود و نصاری اهل کتابند، به چه دلیل پیغمبر با مجوس مانند آن دو فرقه رفتار می‌کند؟ در همین موقع آیه: «یا ایُّهَا الّذینَ‌آمَنُوا عَلَیْکُمْ انفسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ اِذا اهتَدَیْتُمْ…» از طرف خداوند به پیغمبر اکرم ابلاغ شد: ای اهل ایمان، شما ایمان خود را محکم نگاه دارید اگر همهٔ عالم گمراه شوند و شما به راه هدایت باشید زیانی از کفر آنها به شما نخواهد رسید.
فَتَرَی الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مرض ایدر شک است، و نفاق در دین، و در شأن عبد اللَّه ابی سلول است و اصحاب وی. یُسارِعُونَ فِیهِمْ یعنی فی مودّة اهل الکتاب و معاونتهم علی المسلمین بالقاء الاخبار الیهم. میگوید: این منافقان در صحبت جهودان میشتابند، و با ایشان موالات میگیرند، و میگویند که: از گردش روزگار میترسیم که بر محمد جای شکستگی افتد، و کار وی بسر نشود، یا خشک سالی و قحطی در پیش آید، و بنعمت ایشان ما را حاجت بود، یا از دشمنی رنجی رسد که بمعاونت ایشان محتاج باشیم، پس با ایشان انبوه باشیم و با ایشان پناهیم روز حاجت را. تمّ کلامهم، اینجا سخن ایشان تمام شد.
فَکَیْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ این کلمه تعظیم بر لفظ تعجب، تهدید و وعید را گفت. میگوید: چون باشد حال آن منافقان آن گه که پاداش کردار ایشان بایشان رسد، و عقوبت آن برگشتن از رسول خدا بینند. بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ یعنی بما فعلوا.
سرلشکر بسیجی، فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در نامه‌ای که خطاب به امام غایب شیعیان حجت بن حسن نوشت، مدعی شد که بسیجیان و نیروهای مسلح از هیچ نوع اسلحه‌ای برای سرکوب مردم در جریان تظاهرات مربوط به اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری استفاده نکرده‌اند و کسانی را که کشته شده‌اند کشته‌های دروغی خواند. وی مدعی شد که: در ۳۰ خرداد آشوبگران و منافقان با چهره‌ای جدید که چندان هم بی‌ارتباط با منافقان سابق نیستند، بر ملت یورش آورده و به ضرب و جرح شدید نیروهای امنیتی پرداخته‌اند.
اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت هم که احمدی‌نژاد در آن مناظره او را «صحنه‌گردان اصلی» خوانده بود، در نامه‌ای به سید علی خامنه‌ای رهبر ایران نوشت: «اظهارات عاری از حقیقت و غیرمسئولانه» محمود احمدی‌نژاد «خاطرات تلخ اظهارات و اقدامات منافقان و گروهک‌های ضدانقلاب در سال‌های اول بعد از انقلاب» را برای او زنده کرده است.
یک وبگاه نزدیک به حکومت ساندیس‌خور را به عنوان «اصطلاحی که از طرف منافقان و دشمنان به صاحبان اصلی انقلاب و امت حزب‌الله اطلاق شده‌است» تعریف می‌کند.
و منافقان گفتند می‌نه بینید این مرد را که میخواهد که او را بخدایی گیریم، چنان که ترسایان عیسی را بخدایی گرفتند. پس ربّ العالمین تصدیق قول رسول خویش را این آیت فرستاد: مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ.
حذیفه در شناخت منافقان مشهور بود و اگر وی بر جنازه شخصی نماز نمی‌خواند مردم می‌فهمیدند شخص میت یک منافق بوده‌است.