مملک

معنی کلمه مملک در لغت نامه دهخدا

مملک. [ م ُ م َل ْ ل َ ] ( ع ص ) در ملک کسی درآمده و توانگرشده و مالک گشته. ( ناظم الاطباء ). به ملک درآمده. ( آنندراج ). || پادشاه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) || داماد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
مملک. [ م ُ م َل ْ ل ِ ] ( ع ص ) آنکه مالک می کند دیگری را. ( ناظم الاطباء ). مالک گرداننده. ( آنندراج ). مالک کننده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه مملک در فرهنگ فارسی

آنکه مالک می کند دیگری را . ملک گرداننده .

جملاتی از کاربرد کلمه مملک

معمار مملک و ملت و مفتاح دولتست فکر دقیق و خاطر مشکل گشای تو