ممجد. [ م ُ م َج ْ ج َ ] ( ع ص ) به بزرگی نسبت داده شده و ستوده شده. ( ناظم الاطباء ). بزرگ کرده شده. ( آنندراج ) : یکی پند پیرانه بشنو ز سعدی که بختت جوان باد و جاهت ممجد.سعدی. ممجد. [ م ُم َج ْ ج ِ ] ( ع ص ) ستاینده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
معنی کلمه ممجد در فرهنگ فارسی
ستاینده .
جملاتی از کاربرد کلمه ممجد
جستجو نام یک مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی به کارگردانی محمدرضا ممجد است که در سال ۱۳۶۷ تولید و از برنامه کودک و نوجوان شبکه ۱ پخش گردید.
گوئی گذشته است به خاکش شه شهید با والد ممجد و جد بزرگوار
بالای مکان فوق زمان ذات ممجد کز نقص زمانی و مکانیست مجرد