ملک صورت

معنی کلمه ملک صورت در لغت نامه دهخدا

ملک صورت. [ م َ ل َ رَ ] ( ص مرکب ) ملک سیما :
ای پری روی ملک صورت زیباسیرت
هرکه با مثل تو انسش نبود انسان نیست.سعدی.و رجوع به ملک سیما شود.

معنی کلمه ملک صورت در فرهنگ فارسی

ملک سیما .

جملاتی از کاربرد کلمه ملک صورت

مستانه ملک صورت و معنی به هم زدیم رندانه در قدم قدمی از عدم زدیم
جانب دل رو به جان تا که ببینی عیان حلقه جوق ملک صورت نقش پری
ای ملک صورت خوب تو چو شد ملک دلم جان ز دست غم عشقت به سلامت نبرم
در چشم ملک صورت کف و بنان تو نایب‌ مناب خط شعاعست و جرم‌خور
هیچکس را نامده است از دوستان در راه عشق بی زوال ملک صورت ملک معنی در کنار
هیچ کس را نامدست از دوستان در راه عشق بی زوال ملک صورت ملک معنی در کنار
ز شکوه‌ ملک صورت سر برگ و بارم این بس که ز خاک اهل معنی‌ کنم آبرو گدایی
به ظلمت آباد ملک صورت دلست سرمایهٔ کدورت ندارد ای بیخبر ضرورت به ذوق آیینه زنگ خوردن
اگر در ملک صورت نیست ما را گوشه ای صائب سواد اعظم معنی است ملک بیکران ما
تا زمانی که ملک صورت قیامت بدمد تو ز آفات فلک ایمن و سالم مانی