مقطه

معنی کلمه مقطه در لغت نامه دهخدا

( مقطة ) مقطة. [ م ِ ق َطْ طَ ] ( ع اِ ) آنکه بر او سرقلم بزنند. ( دهار ). قطزن ؛ یعنی استخوان و جز آن که بر آن زبان قلم را برند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مِقَطّ. ( اقرب الموارد ). و رجوع به مقط شود.

معنی کلمه مقطه در فرهنگ فارسی

آنکه بر او سر قلم بزنند . قط زن یعنی استخوان و جز آن که بر آن زبان قلم را برند .

جملاتی از کاربرد کلمه مقطه

این روستا در مقطه صفر مرزی در همسایگی کشور ترکیه می باشد. وجود آب و هوای بکر و محصولات دامی ارگانیک و آبشار مشهور و زیبای آن میتواند این روستای قدیمی(مستند به قبور موجود)را به قطب گردشگری کوهسار و سلماس تبدیل کند.
رشته های مقطه کارشناسی ارشد : علوم و قرآن و حدیث - فلسفه و کلام  اسلامی -  مدیریت بازرگانی گرایش داخلی - مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی - مدیریت بازرگانی گرایش بین الملل -  مدیریت بازرگانی گرایش  کارآفرینی -   مدیریت بازرگانی گرایش تجارت الکترونیکی - جغرافیا ( کالبدی و فضایی )  - زبان و ادبیات فارسی -  آمار  -  ریاضی کاربردی ( تحقیق در عملیات )  - ریاضی کاربردی  ( آنالیز عددی )