معنی کلمه مقبر در لغت نامه دهخدا مقبر. [ م َ ب َ ] ( ع اِ ) گورستان. ( زمخشری ). موضع قبر و گویند هذا مقبرفلان. ( ناظم الاطباء ). گورگاه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): لکل اناس مقبر بفنائهم ینقصون و القبور تزید. ( منتهی الارب ). || گور. ( ناظم الاطباء ).