مقبر

معنی کلمه مقبر در لغت نامه دهخدا

مقبر. [ م َ ب َ ] ( ع اِ ) گورستان. ( زمخشری ). موضع قبر و گویند هذا مقبرفلان. ( ناظم الاطباء ). گورگاه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): لکل اناس مقبر بفنائهم ینقصون و القبور تزید. ( منتهی الارب ). || گور. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مقبر در فرهنگ فارسی

گورستان موضع قبر

جملاتی از کاربرد کلمه مقبر

در چنین مزبله جان را دو هزاران باغ است پس چرا ترسد جان از لحد و مقبر او