مقاطیع. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مقطوع. ( ناظم الاطباء ). || قسمی از حدیث ، مقابل مراسیل و مسانید. حدیثهای منقطع. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مقطوع شود. || مقاطیعالشعر؛ ابیات مفرده. ( از محیط المحیط ). مفردات.
معنی کلمه مقاطیع در فرهنگ فارسی
جمع مقطوع یا قسمی از حدیث مقابل مراسیل و مسانید .
جملاتی از کاربرد کلمه مقاطیع
حدیث مقطوع (جمع آن: مقاطیع یا مقاطع) حدیثیاست موقوف که از تابعین نقل شده باشد. طبق مقدمة ابن الصلاح برخی ازجمله امام شافعی آن را منقطع غیر موصول در نظر گرفتهاند.