مقابلی
معنی کلمه مقابلی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه مقابلی
از هر طرف که می نگرم در مقابلی زان چون گذشتم از تو نگه باز پس نماند
جایگزین و نقطهٔ مقابلی برای اعمال آیینی در اوپانیشادهای کهن ارائه نشدهاست. گاه این اوپانیشادها مفاهیم مطرحشده در آرنیکهها (بخش از وداها که به متون مذهبی مخصوص زاهدان اختصاص دارد) را گسترش دادهاند و اعمال آیینی را تمثیلی دانستهاند و به آنها معنایی فلسفی دادهاند. برای مثالِ، اوپانیشاد بریهدآرنیکه آشوامدا (عمل قربانی کردن اسب) را تمثیلی تفسیر میکند و میگوید که با قربانی کردن اسب، فرد میتواند به سلطنت بر زمین برسد،
غایب بود غمم تا در مقابلی حاضر بود دلم تا در برابری
گفتم اگر نبینمت مهر فرامشم شود میروی و مقابلی غایب و در تصوری
چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رو نهیم این هم از آب و آینه خواهش ماه کردن است
به چه افسانه مایلیکه ز تحقیق غافلی تو تماشا مقابلی ز خیال احترازکن
تو مهر دل فروزی، من ماه جان گدازم تا در مقابلی تو، در دیده نور دارم
گفتم قرین به روحی و با جان مقابلی وه، وه که نیست قابل وزین بیش قابلی