مفتولی

معنی کلمه مفتولی در لغت نامه دهخدا

مفتولی. [ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب به مفتول. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مفتول شود.
- میخ مفتولی ؛ نیک تراشیده و راست. ( یادداشت ایضاً ).
|| ( اِ ) قسمی کتیرا که پیچیده و حلزونی شکل است. ( یادداشت ایضاً ).

معنی کلمه مفتولی در فرهنگ فارسی

منسوب به مفتول

جملاتی از کاربرد کلمه مفتولی

توری حصاری یا فنس به وسیله ی بافته شدن مفتول فلزی در قطرهای مختلف و همچنین چشمه های مختلف تولید می شود. در انتخاب فنس توری پارامترهایی مانند عرض حصار ، قطر مفتول و اندازه چشمه باید مشخص باشد. فنس توری جز حصارهای مدرن در صنایع مفتولی شناخته می‌شود.
مس دارای قابلیت انعطاف‌پذیری بیشتری نسبت به سایر فلزات به به استثنای طلا و نقره دارد. به علت قابلیت انعطاف‌پذیری بالای مس، به راحتی می‌توان آن را با کشش مفتولی به قطر مطلوب با خطای بسیار کم رساند.
انعطاف‌پذیری توانایی یک ماده برای تغییر شکل تحت تنش کششی است. این اغلب به وسیله توانایی مواد به سیم متصل می‌شود. انعطاف‌پذیری در فلزکاری بسیار مهم است زیرا موادی که در اثر استرس شکسته یا خراب می‌شوند نمی‌توانند چکش کاری، نورد یا کشش مفتولی شوند (کشش مفتولی یک روند است که از نیروهای کششی برای کشش فلز استفاده می‌کند).