مغیبات

معنی کلمه مغیبات در لغت نامه دهخدا

مغیبات. [ م َ / م ُ غ َی ْ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مَغیبَة یا مَغَیَّبَة. چیزهای پنهانی. چیزهای غیبی. ( از ناظم الاطباء ) ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : در مکنونات مغیبات سخن گوید و از سرایر و ضمایر نشان دهد. ( سندبادنامه ص 242 ). حزم او که... از مغیبات و مکنونات قدر خبر می دهد... ( سندبادنامه ص 12 ). معنی اعتقاد انعقاد صورت علمی است یا ظنی دردل به وجود مغیبات. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 14 ).

معنی کلمه مغیبات در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مغیبه [ ... ازمغیبات خبر میدهد . ]
جمع مغیبه چیزهای پنهانی و چیزهای غیبی .

جملاتی از کاربرد کلمه مغیبات

پس بر اسب فکرت سوار شود و در میدان علم غیب دواند، از مغیبات وی را لذتی باشد و از حال انسانیّت به در رود.
همچنین تاریخی دربارهٴ فرهنگ یونان نوشت؛ رساله‌هایی در سیاست، ادبیات، فلسفه، مغیبات و غیره داشت، ولی تنها قطعاتی از آثارش به دست ما رسیده است.
حزم او که منهی عالم بالاست، از مغیبات و مکونات قدر خبر دهد و عزم او که طلیعه لشکر قضاست، روز رفته را دریابد.
فصیح تر ز تو کشف مغیبات نکرد مر آن زبان که نگنجید در دهان خجند