مغوی. [ م ُغ ْ ] ( ع ص ) گمراه سازنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کسی که گمراه می سازد واغوا می کند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اغواء شود. مغوی. [ م َ غ ْ وی ی ] ( ع ص ) تهی شکم و گویند بِت ﱡمغویاً؛ یعنی تهی شکم خوابیدم. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ).
معنی کلمه مغوی در فرهنگ فارسی
گمراه سازنده کسی که گمراه می سازد و اغوا می کند .
جملاتی از کاربرد کلمه مغوی
ترا چه کار که مغوی شوی به رعیت غیر ترا که گفت که شو کدخدا به هر ده وکو