مغاله

معنی کلمه مغاله در لغت نامه دهخدا

( مغالة ) مغالة. [ م َ ل َ ] ( ع اِ ) آمیغ و دغلی و ناراستی و بدی که به حق کسی پیش دیگری گویند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خیانت و غِش . ( اقرب الموارد ). || ( مص ) دروغ بربافتن و بد گفتن به حق کسی نزد سلطان یا عام است. مَغل. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه مغاله در فرهنگ فارسی

آمیغ و دغلی و ناراستی و بدی که به حق کسی پیش دیگری گویند .

جملاتی از کاربرد کلمه مغاله

از خنده مغاله چون فتد در رخ یار از گریه کنم سرشک چون کور قطار