جملاتی از کاربرد کلمه مغ زاده
درین دیر مغان بازآ که بینی مغ و مغ زاده و پیر مغان مست
در حرم با من سخن زندانه گفت از می و مغ زاده و پیمانه گفت
برهمن گل از خیابانش ببرد خرمنش مغ زاده با آتش سپرد
بگذار مرا با مغ و مغ زاده تو زاهد ما از سر حوران بهشت تو گذشتیم