معیوبی

معنی کلمه معیوبی در لغت نامه دهخدا

معیوبی. [ م َع ْ ] ( حامص ) مأخوذ از تازی ، عیب داشتگی و عیب ناکی. || داغ داری و لکه داری. || رسوایی و بدنامی و بی آبرویی و ننگ داری. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به معیوب شود.

معنی کلمه معیوبی در فرهنگ فارسی

ماخوذ از تازی عیب داشتگی و عیب ناکی

جملاتی از کاربرد کلمه معیوبی

آواز آمد کای همه در معیوبی بیهوده چرا آب به هاون کوبی
گفتم: که در سفر قیام شب با کم نکنم، چنان که در حضر، گفت: روا دارم! تفکّر کردم که مگر از آن نشاط سفر غزا کرده که در حضر با خلق نمی‌آمیزد، که او را در خلوت و عزلت میدارم، مرادش آنست که با خلق صحبت کند. گفتم: ای نفس هر جای که روم درین سفر ترا بخرابه‌ای فرود آرم که هیچ خلق را نبینی. گفت: روا دارم. از دست وی عاجز ماندم، در اللَّه زاریدم تضرّع کردم تا از مکر وی مرا آگاهی دهد، آخر او را با قرار آوردم، تا گفت: در حضر مرا در روزی هزار بار بکشی، بشمشیر مجاهدت، بخلاف مراد من، و خلق را آگاهی نه. در غزا باری کشتن یک بار باشد و بهمه جهان نام شود که احمد خضرویه بغزا شهادت یافت! گفتم: سبحان آن خداوندی که نفسی آفریند بدین معیوبی که بدنیا منافق باشد و بعد از مرگ مرائی باشد، نه درین جهان حقیقت اسلام خواهد نه در آن جهان. آن گه گفتم: ای نفس امّاره و اللَّه که باین غزا نروم تا تو در زیر طاعت زنار بندی! پس هم در حضر آن ریاضات و انواع مجاهدات که در آن بودم زیادت کردم.
گر عیب مرا کنی شماری معیوبی خود بپوش باری
اغلب افراد مبتلا به ای.بی آن را از طریق ژن‌های معیوبی که از یکی از والدین (یا هر دوی آن‌ها) به ارث برده‌اند، دریافت می‌کنند. ژن‌ها تعیین‌کنندگان خواص و صفات بدن انسان هستند که از والدین به کودک می‌رسد. همچنین آن‌ها همهٔ اعمال سلول‌های بدن (مانند ساخت پروتئین‌ها) را کنترل می‌کنند. بیشتر از ۱۰ ژن کشف‌شده، مسئول انواع مختلف ای.بی هستند. ژن‌ها روی کروموزوم‌ها (که ساختارهایی واقع در هستهٔ‌سلول‌ها هستند) قرار دارند.