معیان

معنی کلمه معیان در لغت نامه دهخدا

معیان. [ م ِع ْ ] ( ع ص ) آب و کاه جوینده قوم را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنکه آب و کاه برای قوم می جوید . ( ناظم الاطباء ). || رجل معیان ؛ مرد سخت چشم زخم رساننده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه معیان

رهش گاز در هنگام ساخت خلاء فوق-بالا یکی از مشکلات اساسی و دشواری‌ها است. ناسا و آژانس فضایی اروپا لیستی از مواد با خاصیت رهش گاز بسیار کم را منتشر کرده‌اند تا در سفینه‌های فضایی مورد استفاده قرار بگیرد. محصولات ناشی از رهش گاز می‌تواند داخل تجهیزاتی مانند عدسی‌ها و تجهیزات نوری، رادیاتورهای گرمایی و صفحه‌های خورشیدی، کندانس یا معیان گردد و در عملکرد بهینه آنها اختلال ایجاد کند.