معنی کلمه معهوده در لغت نامه دهخدا
معهوده. [ م َ دَ ] ( ع ص ) مؤنث معهود : منصور چون او را بشناخت از سر جرایم معهوده ٔاو درگذشت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 446 ).
نفس چغز ز آب است نه از باد هوا
بحریان را هله این باشد معهوده و فن.مولوی.و رجوع به معهود ( معنی دوم ) شود.