معنی کلمه معنبر نسیم در لغت نامه دهخدا معنبرنسیم. [ م ُ عَم ْ ب َ ن َ ] ( ص مرکب ) معنبربو. عنبرین بوی. خوشبوی : شد ز سر زلف او صبح معنبرنسیم کرد مه روی او طره شب تارتار.خاقانی.
جملاتی از کاربرد کلمه معنبر نسیم صفای روح منور صباح نوروزش شمیم موی معنبر نسیم نیسانش از سرو بر چون فشاند گرد معنبر نسیم فیض به پست و بلند از اثر آن رسید