[ویکی فقه] معنای خاص، معنای فاقد افراد متعدد واقعی یا فرضی می باشد. معنای خاص یا جزئی، مقابل معنای عام بوده و عبارت است از معنایی که شامل افراد متعدد (خارجی یا فرضی) نمی شود؛ یعنی نمی توان افراد متعددی برای آن فرض کرد. به طور کلی تمامی اسم های عَلَم و هر اسمی که با این یا آن مقید می شود، بر مفهوم جزئی دلالت می کند، مانند: مفهوم «سقراط»، «نجف» و «این کتاب».در کتاب « کفایة الاصول » آمده است:«ثم ان الملحوظ حال الوضع اما یکون معنی عاما فیوضع اللفظ له تارة و لافراده و مصادیقه اخری و اما ان یکون معنی خاصا لایکاد یصح الا وضع اللفظ له دون العام».
جملاتی از کاربرد کلمه معنای خاص
خَیْر یا نیکی(خوبی)، در بیشتر زمینهها بیانگر و مفهوم رفتاری است که بین چند رفتار احتمالی باید انتخاب شود. خیر بهطور کلی به عنوان نقطه مقابل شر قلم داد شده و در مطالعه اخلاق، دین و فلسفه بررسی میشود. معنای خاص و ریشه یابی این اصطلاح و ترجمههای آن در بین زبانهای باستانی و معاصر، بسته به شرایط، مکان، تاریخ، مذهب یا زمینههای فلسفی، تغییر و تحولات معناداری را نشان میدهد.
شاید بتوان روشنفکری دینی را یک تفکر جهان شمول دانست که در سرتاسر دنیا در پی کم رنگ شدن آموزههای سنتی دینی در برابر آموزههای جدید مدرنیته مورد توجه روشنفکران دیندار قرار میگیرد تا اینگونه دین را در دنیای جدید بازتاب دهند. اما روشنفکری دینی به معنای خاص بیشتر متوجه گفتمانی دینی در میان جوامع اسلامی در بیش از یک سده اخیر است که به زعم اصلاحگران آن راهی است برای مقابله با هجوم فرهنگی کشورهای استعمارگر و استحاله ممالک جهان سوم.
لاک از لغت دارایی هم به معنای عام آن و هم به معنای خاص آن استفاده میکند. در معنای عام، دارایی تمامی منافع و آرمانهای بشری را پوشش میدهد و در معنای خاص به کالاهای مادی گفته میشود. لاک این بحث را مطرح میکند که دارایی یک حق طبیعی است که با کار کردن حاصل میشود.
پادشاهی یکی از شیوههای حکومت است که در آن فردی به نام پادشاه یا ملکه به صورت قانونی نمادی یا بالفعل به عنوان رئیس کشور و تا پایان عمرش یا تا زمان کنارهگیری اختیاری یا اجباری خود در راس ساختار قدرت قرار دارد. مشروعیت پادشاه با توجه به معنای خاص دینی و نمادی مقامش ممکن است از قانون اساسی یا مفاهیم دینی منبعث شود.
فرهنگهای مختلف در مورد آمیزش جنسی اسطورههای مختلفی را تبیین کردهاند. بحث در مورد اسطورههای جنسی نیازمند تعریف کردن «اسطوره» است. نزد اسطوره شناسان، تعریف «اسطوره» در معنای خاص آن، داستانی است که عموماً شخصیتهای الهی یا شگفتانگیز در آنها رفتاری که از جهاتی شبیه رفتار انسانها است، نشان میدهند. «اسطوره» در معنای عام آن، به سیستم تفکری اشاره دارد که یک گروه خاص از مردمان آن را به عنوان حقیقت پذیرفته و دیدگاههای مخالف آن را مردود میدانند، در حالی که مردمان فرهنگهای دیگر ممکن است آن را به عنوان خرافات رد کنند.
همچنین برخی سعی کردهاند از خلال روایات صادق، مفاهیم فلسفی استخراج کنند. در این خصوص به کتاب محمد جواد جزایری با عنوان فلسفة الامام الصادق اشاره میشود که نویسنده سعی کرده مفاهیمی چون حقیقت شیء و اقسام معانی، تقسیم وجود به ظلی و طبیعی، مسئلهٔ خیر و شر، اراده و مبادی حرکت ارادیه، شبهات مربوط به کیفیت حشر مانند شبههٔ آکل و مأکول و قاعدهٔ امکان اشرف، را از میان روایات صادق استخراج کند. به عقیده پاکتچی صورتبندیها در احادیث صادق نشان از رویارویی او با فلسفه به معنای خاص آن دارد، هرچند این احادیث باید چه از حیث استناد و چه از حیث خاستگاه، مورد دقت فراوان قرار گیرد. از آن جمله، زوج مفهومی «انیت و مائیت»، ساخت مفاهیم «کیفوفیة و اینونیة» و امثال آن است.
گفتگوی تمدنها در دو معنا به کار رفتهاست: یک ایده در معنای عمومی آن، و یک نظریه در در معنای خاص (روابط بینالملل) به کار رفته است.
در تاریخ شهر رم، دلاتور به درستی کسی بود که درآمد فیسکوس — نوعی درآمد مخصوص متعلق به شخص امپراتور — را به مقامات خزانهداری پولهایی اطلاع میداد. این معنای خاص به کسانی تعمیم مییابد که اطلاعاتی را در مورد جرایم قابل مجازات ارائه میکنند، و بهعلاوه، به کسانی که اتهامی عمومی (خواه درست یا نه) علیه هر شخصی (به ویژه با هدف گرفتن پول) وارد میکنند.
در موسیقی، کلمه تنالیته می تواند دو معنی داشته باشد. در یک مفهوم کلی، مترادف با عبارت نظام آهنگی است که بیانگر "زبان موسیقی غالب در جهان غرب در قرن 18 و 19" است. این زبان به ویژه با پدیدههای جاذبه (به ویژه در حدود درجه اصلی: تونیک) و تناوب تنش-آرامش مشخص می شود. در این حالت، با نظام مودال مبتنی بر گامهای دیاتونیک که اکثر آنها حساسیت ندارند، تنش-آرامش یکسانی را ارائه نمی دهند، مخالف است. یک اثر مودال در حالت خود باقی می ماند، که به طور هماهنگ رنگ را بررسی میکند. در معنای خاص خود که موضوع این صفحه است، تونالیته عبارت است از "میزان اصلی یا فرعی که در یک اثر استفاده می شود".
در فرهنگ آکسفورد واژهی توانمندسازی، قدرتمندشدن، ارائه خدمت و تواناشدن معنا شدهاست. در معنای خاص قدرت بخشیدن و دادن آزادی عمل به افراد برای ادارهی خود و در مفهوم سازمان به معنای تغییر در فرهنگ و شهامت در ایجاد و هدایت یک محیط سازمانی است.