معاله

معنی کلمه معاله در لغت نامه دهخدا

( معالة ) معالة. [ م َ ل َ ] ( ع اِ ) بدی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).بدی و گویند هو صاحب معالة؛ او صاحب شر و بدی است. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || معالة البرذون ؛ علف ستور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
معالة. [ م ُ عال ْ ل َ ] ( ع مص ) در میانه روز دوشیده شدن شتر ماده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

معنی کلمه معاله در فرهنگ فارسی

در میانه روز دوشیده شدن شتر ماده

جملاتی از کاربرد کلمه معاله

از مهم‌ترین مناطق پرجمعیت در کرانه باختری می‌توان به شهرهای نابلس، آریل، ابودیس، رام‌الله، البیره، معاله آدومیم، بیت‌لحم، بعیتار ایلیت، گاش اتزیون، الخلیل، توباس و یاتاه اشاره کرد. شهر جنین در شمال کرانه باختری و در مجاورت شهرهای عرب‌نشین قلقیلیه و طولکرم قرار دارد. همچنین شهر فلسطینی‌نشین اریحا در شمال دریای مرده قرار دارد.
در پی رای دیوان عالی اسرائیل به نفع فلسطینیان، دولت اسرائیل موافقت کرد تا مسیر احداث حصار امنیتی جنجال‌آفرینی که در داخل و اطراف کرانه باختری ساخته می‌شود، تغییر کند. بدین وسیله فلسطینیان صاحب ۴۰۰ هکتار زمین بیشتر در نزدیکی معاله آدومیم، بزرگترین شهرک اسرائیلی در استان یهودا و شومرون می‌شوند. بی‌بی‌سی فارسی
دو شهرک معاله آدومیم و بیتار عیلیت، از بزرگ‌ترین شهرک‌های اسرائیلی در کرانه غربی به‌شمار می‌روند.