معالات

معنی کلمه معالات در لغت نامه دهخدا

معالات. [ م ُ ] ( ع مص ) معالاة. رجوع به معالاة و ماده بعد شود.
معالاة. [ م ُ ] ( ع مص ) برآمدن بر چیزی. ( از منتهی الارب ). برآمدن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بلند برآمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || بلند گردانیدن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). بلند کردن چیزی و آن را بلند قرار دادن. ( ناظم الاطباء ). || با کسی نبرد کردن به بلندی. ( تاج المصادر بیهقی ). به بلندی با کسی نورد کردن. ( المصادر زوزنی ). و رجوع به معالات کردن شود. || برزَوَر چیزی نهادن. ( المصادر زوزنی ). به زبر چیزی نهادن.( تاج المصادر بیهقی ). || به حجاز آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). به عالیه درآمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). به عالیه نجددرآمدن. ( از اقرب الموارد ). || خبر مرگ کسی آشکار کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). || عال عنی ؛ یعنی کناره کن از من و یک سوشو. ( منتهی الارب ). به صیغه امر یعنی کناره گزین از من و یک سو شو. ( ناظم الاطباء ). || عال علی ؛ بار کن برمن. ( منتهی الارب ). به صیغه امر یعنی بار کن بر من. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه معالات در فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . معالاة ] ۱ - (مص ل . ) با کسی در بلندی نبرد کردن ، معارضه کردن در بلندی . ۲ - (اِمص . ) ستیزه در بلندی .

معنی کلمه معالات در فرهنگ عمید

۱. بلند کردن، بلند قرار دادن.
۲. در بلندی با کسی معارضه کردن.

معنی کلمه معالات در فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) با کسی در بلندی نبرد کردن معارضه کردن در بلندی . معالات کردن . ( مصدر ) با کسی در بلندی نبرد کردن : و لشکری که بدان باروزگار معادات و با فلک معالات توان کرد ... در جهان آواره گشته ...

معنی کلمه معالات در ویکی واژه

معالاة
با کسی در بلندی نبرد کردن، معارضه کردن در بلندی.
ستیزه در بلندی.

جملاتی از کاربرد کلمه معالات

باقرعلی عادلفر و زهرا نادی در پژوهشی اشاره می‌کنند که هرچند بانک شاهی سبب تسهیل معالات تجار کرمانشاه و رونق اقتصادی شهر شد، اما پیامدهای منفی زیادی نیز داشت که از آن جمله می‌توان به بیکاری صنف تجار و صرافان، تحکیم نفوذ سیاسی انگلیس، سوءاستفاده از حمایت بانک، و بحران هویت فرهنگی در منطقهٔ کرمانشاه اشاره کرد.