معاشی. [ م َ ] ( ص نسبی ) گویا نوعی سپاهی که مرسوم نقدی نداشته اند. مقابل رسمی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : دولت نبرد منت رسمی و معاشی قرآن چه کند زحمت بوعمرو و کسائی.خاقانی ( یادداشت ایضاً ).
معنی کلمه معاشی در فرهنگ فارسی
گویا نوعی سپاهی که مرسوم نقدی نداشته اند مقابل رسمی .
جملاتی از کاربرد کلمه معاشی
ترا هم بر من و هم بر برادر معاشی فرض شد چون شیر مادر
ز نشئهٔ می تمکین ما مگو بیدل قدح در آبگهر زد ادب معاشی ما
روزگاری که ز کس هیچ گزندت نرسد و اندرو وجه معاشی بنظامت باشد
برای منصب و مالی ز علم و دین بیزار ز بهر کسب معاشی بمکر و فن مشغول
گرفتم عالم از من شد، مرا عقل معاشی کو جهانگیری چه حاصل چون جهانداری نمیدانم
با کعبه چه کار اگر معاشی ندهند؟ مهمانی زنده، مرده لاشی ندهند
و اندر پادشاهی کارهای بزرگ عادت کن، از بهر آنک پادشاه بزرگتر از همه کس است، باید که گفتار و کردار او بزرگتر از همه کس باشد، تا نام بزرگ یابد؛ چه نام بزرگ به گفتار و کردار بیگانگان یابد، چنانک آن سگ فرعون لعنهالله اگر بدان بزرگی سخنی نگفته بودی به آفریدگار ما جل جلاله، که روایت سخن وی کردی، چنانک گفت: فقال انا ربکم الأعلی و تا قیامت این آیت همیخوانند و نام آن مدبر ملعون همیبرند، از آن یک سخن بزرگ؛ پس چنین باش که گفتم، که پادشاه کمهمت را نام برنیاید و دیگر توقیع خویش را بزرگ دار و از بهر هر محقرانی توقیع مکن، مگر به صلتی بزرگ یا به ولایتی بزرگ یا به معاشی بزرگ که ببخشی؛ چون توقیع کردی توقیع خود را خلاف مکن، الا به عذری واضح، که خلاف از همه کس ناپسند باشد و از پادشاه زشتتر باشد. اینست شرط پیشهٔ پادشاه؛ هر چند این پیشه عزیز است من چنانک شرط کتاب است بگفتم و نبشتم؛ اگر چنانک ترا صناعتی دیگر افتد، چون دهقانی و هر کاری که ورزی، باید که شرط آن نگاه داری، تا همیشه ترتیب و نظام کارت به رونق باشد و بالله التوفیق.
دولت نبرد منت رسمی و معاشی قرآن چه کند زحمت بوعمرو و کسائی
عمر اورخان بلندترین و طول دوران حاکمیت او یکی از بلندترین سلطنتها بین تمامی سلاطین عثمانی به حساب میآید. در سالهای آخر زندگانی اورخان معاشی منزویانه در شهر بورسا پیش گرفت و بیشتر امور حکومتی را به پسر دوم خود، مراد سپرد.
چه گفت گفت که چون روزگار میگذرد ترا که وجه معاشی ز هیچ جا نبود
همچو مجنون نوغزالی رام من هرگز نشد چون کنم عقل معاشی با من دیوانه نیست
هیئت وزیران در تصویب این قانون بر پایه دو اصل پیشنهاد و تصویب شد. یکی در مقدمه قانون اساسی مشروطه که " مقرراست که هریک از افراد اهالی مملکت در تصویب و نظارت عمومی محق و سهیم میباشد". و دیگر اصل دوم قانون اساسی مشروطه که مجلس شورای ملی نماینده قاطبه اهالی مملکت ایران است که در امور معاشی و سیاسی وطن خود مشارکت دارند"
مجلس شورای ملی نماینده قاطبه اهالی مملکت ایران است که در امور معاشی و سیاسی وطن خود مشارکت دارند.