معاذالله
معنی کلمه معاذالله در فرهنگ فارسی
معنی کلمه معاذالله در فرهنگ اسم ها
معنی: پناه بر خدا
جملاتی از کاربرد کلمه معاذالله
دوستان هرگز نگردانند روی از مهر دوست نی معاذالله قیاس دوست از دشمن مکن
ترسد که به کدیه صد معاذالله یک لقمه از آن دو قرص بستانم
عنایتهای پنهانیش را گویم معاذالله به جز از دیگری یوسف که نتوانی خرید از من
ز هجران خون همی گریم، نروید جز گیاه غم چنین ابری معاذالله اگر بارد به صحرایی!
تو را نتوان برابرکرد با ایشان معاذالله که چون ایشان به درگه بر غلامان و خدم داری
جواب شعر شرف نیست این معاذالله من آنکسم که مه دی کنم بدم نوروز
نسیمی را چو از هستی حجابی نیست در عشقت معاذالله حجابی در میان ما کجا باشد
گفتی نکنم چنین معاذالله دیدی که به عاقبت چنان کردی
قبا میپوشد و خون میکند افشاندن دستش معاذالله از آن ساعت که خنجر بر میان بندد
نقلست که در پیش رویم گفت: در بادیه میرفتم عجوزهٔ را دیدم عصا در دست و میان بسته گفت: چون به بغدادرسی جنید را بگوی که شرم نداری که حدیث او کنی در پیش عوام چون رسالت گزاردم جنید گفت: که معاذالله کی ما حدیث او میگوئیم در پیش خلق اما حدیث خلق میگوئیم در پیش او که ازو حدیث نتوان کرد.