مظلومه

معنی کلمه مظلومه در لغت نامه دهخدا

( مظلومة ) مظلومة. [ م َ م َ ] ( ع ص ) تأنیث مظلوم. زن ظلم شده و ستم رسیده. ( ناظم الاطباء ). || زن با شرم و حیا و با حلم. ( ناظم الاطباء ). || ارض مظلومة؛ زمین که گاهی پیش از این کنده نشده باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || زمینی که در آن چاه یا حوض کنده باشند که پیش از آن هرگز آن را حفر نکرده باشند. ( از اقرب الموارد ). زمینی که هرگز آن رانکنده باشند آنگاه آن را بکنند. ( از محیطالمحیط ).

معنی کلمه مظلومه در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مظلوم جمع : مظلومات . مظلومی . مظلوم بودن ستمدیدگی : و بر مظلومی هابیل و درد دل او میگریند .

جملاتی از کاربرد کلمه مظلومه

سکینه خواهر مظلومه اش دوید برون ز دیده کرد روان صد هزار دجله خون
در آن میان سکینه مظلومه دخترش پیوسته بود وا ابتایش زبان حال
عصمت کبرا که داشت زینب مظلومه نام برد به بازارها با دف و چنک و رباب
دستگاه عدل خود آباد کرد و آن زن مظلومه را دلشاد کرد
همیشه لشگر اندوه بر دلش می‌تافت به یاد زینب مظلومه نرد غم می‌باخت