مطیعا

معنی کلمه مطیعا در لغت نامه دهخدا

مطیعا. [ م ُ ] ( اِخ ) نصرآبادی آرد: از تبارزه ساکن عباس آباد اصفهان است. مردی در کمال برشتگی و آرام ، دلنشین خاطرها و مقبول دلها بود. هرگز قدم از طریق ادب بیرون ننهاد. اوقات به تجارت میگذرانید به هند رفته پسرش در آنجا فوت شده اعراض کرده بیمار به اصفهان آمده فوت شد. یکی از اشعارش این است :
آهی که مرا از دل پر درد برآید
چون شاهسواریست که از گرد برآید
برگشتن ما یکجهتان از تو محال است
از معرکه عشق مگر گرد برآید.( از تذکره نصرآبادی ص 391 ).

معنی کلمه مطیعا در فرهنگ اسم ها

اسم: مطیعا (پسر) (فارسی، عربی) (تلفظ: motieā) (فارسی: مطیعا) (انگلیسی: motiea)
معنی: منسوب به مطیع، ( به مجاز ) کسی که فرمانبردار و مطیع است، ( عربی ـ فارسی ) ( مطیع = اطاعت کننده، فرمانبردار، ا ( پسوند نسبت ) )، ( اَعلام ) مطیعا شاعر ایرانی از مردم تبریز و ساکن اصفهان

جملاتی از کاربرد کلمه مطیعا

ای مطیعا بوالدیه جای دیگر گفت: «وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی‌»، ای علی الطّاعة و التّقوی. «کِرامٍ بَرَرَةٍ».