مطلقات

معنی کلمه مطلقات در لغت نامه دهخدا

مطلقات. [ م ُ طَل ْ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مُطَلَّقَه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : والمطلقات یتربصن بانفسهن ثلثة قروء و لایحل لهن ان یکتمن ماخلق اﷲ فی ارحامهن ان کن یؤمن باﷲ والیوم الاخر... ( قرآن 228/2 ). رجوع به مطلقه شود.

معنی کلمه مطلقات در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مطلقه .

جملاتی از کاربرد کلمه مطلقات

در قدیم به آلات موسیقی سیمی و زهی ذوات الاوتار می‌گفته‌اند. ذوات الاوتار دو نوع بوده یکی آن که مثل چنگ و قانون و سنتور برای هر صدایی یکی سیم روی ساز بسته می‌شده و در روی آن رشته‌ها انگشت نمی‌گذارده‌اند. نوع دوم آن‌هایی است که روی رشته‌ها که هر یک را وتر می‌نامیدند، انگشت‌های دست چپ تکیه می‌کرده، مانند عود (ساز)، رباب، تنبور. به اصطلاح دیگر آن‌هایی که نغمهٔ آن‌ها از مطلقات حاصل شود و نوع دیگر آنهایی که نعمهٔ به مطلق و گرفت ایجاد گردد.
تا چاره مطلقات را نیست بعد از سه طلاق از محلّل