مضحکات

معنی کلمه مضحکات در لغت نامه دهخدا

مضحکات. [ م ُ ح ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مُضْحِکة. حکایتهای خنداننده. ( دهار چ بنیاد فرهنگ ). نوادر.( ذیل اقرب الموارد ). چیزهای خنده آور. ( ناظم الاطباء ): امر مبکیاتک لا امر مضحکاتک. ( مجمع الامثال میدانی چ 1 تهران ص 15 ). و رجوع به مُضحِکَة شود.

معنی کلمه مضحکات در فرهنگ فارسی

جمع مضحکه حکایتهای خنداننده

جملاتی از کاربرد کلمه مضحکات

در مجموعهٔ آثار سعدی، سه رساله با نام‌های مطایبات، مضحکات و خبیثات دیده می‌شود که به مجموعه آن‌ها هزلیات گفته می‌شود. مطایبات، مجموعه‌ای از لطیفه‌ها و داستان‌های جنسی است که در نگارش آن‌ها از الفاظ جسورانه و بیان عریان و بی‌پروا استفاده شده است. بافت کلام و تسلط زبانی در سرایش آن‌ها به‌گونه‌ای است که می‌توان اطمینان یافت شاعر آن‌ها سعدی است. خبیثات و مضحکات به نثر نوشته شده‌اند و در نسخهٔ لرد گرینوی، که سی سال پس از درگذشت سعدی نوشته شده و نسخهٔ اساس غلامحسین یوسفی و محمدعلی فروغی نیز بوده، اثری از آن‌ها نیست، اما در نسخه‌های قدیمی‌تر از این نسخه، این دو بخش نیز ضبط شده است و تردیدی در انتساب هر سه بخش به سعدی وجود ندارد.