مصلحت جوی
معنی کلمه مصلحت جوی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه مصلحت جوی
پس از روی خرد شد مصلحت جوی برون داد آنچه داد از مصلحت روی
شاه از بهر دفع ستمکاران است و شحنه برای خونخواران و قاضی مصلحت جوی طراران. هرگز دو خصم به حق راضی پیش قاضی نروند.
چه خوش بوده ست عقل مصلحت جوی که چندی زین بلا آزاد بوده ست