مصطفا

معنی کلمه مصطفا در لغت نامه دهخدا

مصطفا. [ م ُ طَ ] ( ع ص ) صورتی از کلمه مصطفی. رجوع به مصطفی شود.

معنی کلمه مصطفا در فرهنگ فارسی

صورتی از کلمه مصطفی

جملاتی از کاربرد کلمه مصطفا

گر نه به گوهر از نسب مصطفاستی چون مصطفا حلم و حیاش از کجاستی
توئی مر مصطفا ونور عالم نموده اندر اینجا سرّ خاتم
پس نام مصطفا به زبان راند و مرتضی آنگاه نام فاطمه آن زبدة النسا
در شب معراج گفته یک سخن با مصطفا زآن سخن آوازه ای اندر جهان انداخته
حقیقت هرچه بینی مصطفا بین محمد در همه نور خدا بین
در این گنه که نکردم مرا شفیع تو باشد که تا شفیع تو در عرش مصطفا باشد
در خلق و خلق خویش صفا و حیا نگر گویی به مرتبه تویی از مصطفا دگر
در لحد خفتند بیداران دین مصطفا بر فلک بردند غیو و نعره میخواران همه
در دست نام نیک تو دادم بزرگ دار نو باوه ای که از چمن مصطفا رسد
شاخ گلی شکست ز بستان مصطفا کز رنگ و بو فتاد گلستان مصطفا