مصبی

معنی کلمه مصبی در لغت نامه دهخدا

مصبی. [ م ُ ] ( ع ص ) مُصْبیة. زن بچه دار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مصب ء. || زن بچه ناک.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مصب ء. || مرد بسیارفرزند: رجل مصبی. ( مهذب الاسماء ). || زنی که آشفتگی می کند برای محبت و عشق. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مصبی در فرهنگ فارسی

مصبیته زن بچه دار

جملاتی از کاربرد کلمه مصبی

خلیج سوسون مصبی جزر و مدی و کم‌عمق در مرکز کالیفرنیا، آمریکا می‌باشد.
بنا به گفته دو مورخ پارسی، حمزه اصفهانی و ابن فقیه همدانی، وهمن-اردشیر توسط اولین پادشاه شاهنشاهی ساسانی، اردشیر بابکان (ح. ۲۲۴–۲۴۲) (یا دوباره) ساخته شده‌است، در حالی که برخی منابع دیگر مانند طبری به پادشاه افسانه‌ای ایران کی بهمن اعتبار بنای شهر را می‌دهند. با این حال، نام این شهر برای اولین بار در سال ۵۴۴، زمانی که اسقف نسطوری وهمن-اردشیر به عنوان کلان‌شهر میشان منصوب شد، ظاهر شد. به گفته ابن خردادبه، وهمن-اردشیر به همراه میشان (بخشی به نام استان)، دست‌میشان و ابرکواد، چهار بخش فرعی ناحیه‌ای به نام شاد بهمن را تشکیل دادند. (همچنین به املای وهمن) که به «منطقه دجله» نیز معروف است. مصبی به نام بهمن‌شیر را می‌دانند که برگرفته از نام وهمن-اردشیر است.