معنی کلمه مشکباری در لغت نامه دهخدا مشکباری. [ م ُ / م ِ ] ( حامص مرکب ) مشک افشانی : که گرچه نیابد ریاحین شکفته نماند صبا عادت مشکباری.رضی نیشابوری.
جملاتی از کاربرد کلمه مشکباری نسیم صبحدم در مشکباری معطر جان ز باد نوبهاری چون سر یک موی او بارم نداد زیر بار مشکباری ماندهام شود صحرا همه گلشن شود گیتی همه روشن چو خرم مجلس عالی و باد مشکباری خوش