مشک پاش

معنی کلمه مشک پاش در لغت نامه دهخدا

مشک پاش. [ م ُ / م ِ ] ( نف مرکب ) مشک پاشنده. مشک ریز. مشک افشان. خوشبوی کننده :
چرخ سدابی از لبش دوش فقع گشاد و گفت
اینْت نسیم مشک پاش اینْت فقاع شکّری.خاقانی.اکنون که دیدی آن سر زنجیر مشک پاش
زنجیر می گسل که خرد حلقه بر در است.خاقانی.|| از اسمای معشوق. ( بهار عجم ) ( آنندراج ).

معنی کلمه مشک پاش در فرهنگ فارسی

مشک پاشنده مشک ریز

جملاتی از کاربرد کلمه مشک پاش

اکنون که دیدی آن سر زنجیر مشک پاش زنجیر می‌گسل که خرد حلقه بر در است
زلف معشوق مشک پاش منست غمزه دوست دور باش منست