مشک در
معنی کلمه مشک در در فرهنگ فارسی
جانوری است که مشک و خیک آب را پاره و سوراخ کند .
جملاتی از کاربرد کلمه مشک در
کنی خورشید تابان را ز عنبر مشک در دامن نهی سرو خرامان را ز سنبل طوق بر گردن
تا طلب در اندرون ناید پدید مشک در نافه ز خون ناید پدید
اینچنین مشک در همه چین نیست این همه عطر در ریاحین نیست
صد هزاران غلغله زین بوی مشک در زمین و آسمان افکندهای
در زمینهای دگر آهو چو دیگر جانور هست، لیکن ناف آهو مشک در چین می شود
آمریکای شمالی خانه بسیاری از گونههای پستاندار بومی است. چندین گونه آهو، از جمله گوزن، گوزن شمالی و گوزن دمسفید فراوان در سراسر مناطق مختلف، همراه با گاومیش کوهاندار در دشتهای مرکزی و گاو مشک در سرددشتهای شمال یافت میشوند. سه گونه خرس، چندین زیرگونه از گرگ و انواع گوشتخواران دیگر مانند راکون، گندراسو و گربهسانان از جمله گربه و سیاهگوش بهطور گسترده پراکنش دارند.
گر خرد خلق مرا عطار کرد از غم سزد زآنکه نقاش طبیعت مشک در خون پرورد
هدف از بازسازی سیبری پلیستوسن، بازآفرینی استپ باستانی ماموت با معرفی دوباره کلانزیاگان است. نخستین گام، معرفی دوباره موفق گاو مشک در شبهجزیره تایمیر و جزیره ورانگل بود. در سال ۱۹۸۸، پژوهشگر سرگئی زیموف، پارک پلیستوسن را ایجاد کرد - یک ذخیرهگاه طبیعی در شمال شرق سیبری برای بازگرداندن کلانزیاگان در مقیاس کامل آن. گوزن شمالی، شوکای سیبری و گوزنهای دریایی در گذشته حضور داشتند. اسبهای یاقوتستان، موسکوکس، مرال آلتای (واپیتی) و گاومیش کوهاندار اروپایی دوباره معرفی شدند. همچنین معرفی دوباره برای غژگاو، شتر باختری، گوسفند برفی، کل سکایی (سایگا) و ببرهای سیبری برنامهریزی شدهاست.
ای زلف و رخت چو صبح و چون مشک در پرده دریدن و غمازی
کرده از یک قطره آب و خون بقدرت تعبیه لعل اندر جان سنگ و مشک در ناف غزال
عود است زیر دامن یا گل در آستینت یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری
چون مشک در حجاب شدی در میان جان تا ناقصان عشق نیابند بوی تو