( مشروعة ) مشروعة. [ م َ ع َ ] ( ع ص ) نیزه راست کرده شده بسوی کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مؤنث مشروع. و رجوع به مشروع شود. - حکومت مشروعه ؛ حکومتی که منطبق بر قوانین شرع اسلام باشد. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ترکیب مشروطه مشروعه شود.
معنی کلمه مشروعه در فرهنگ فارسی
( اسم ) مونث مشروع یا حکومت مشروعه . حکومتی که منطبق بر قوانین شرع ( اسلام ) باشد .
جملاتی از کاربرد کلمه مشروعه
در جریان مشروطیت از مدافعان مشروطه مشروعه بود. چنانکه در اعلامیهای که از طرف عدهای از علمای اصفهان در دفاع از اهداف مشروطهٔ موافق با قوانین اسلام منتشر گردید، نام وی نیز جزء امضاکنندگان و حامیان آن است.
شیخ فضلالله در ابتدا با طباطبایی و بهبهانی همراهی میکرد و در اوائل مجلس هم در جلسات حضور مییافت ولی بهتدریج، از آنجا که خود را بالاتر از آنها میدید شروع به بهانهگیری کرد. در ابتدا طرحی ارائه داد که علما به وضع قوانین نظارت کنند که توسط مجلسیان پذیرفته شد تا غائله خاتمه یابد. ولی به اینهم راضی نشد و در این مرحله که محمدعلیشاه هم به داستان مشروعه بهعنوان عاملی برای ضدیت با مشروطیت علاقهمند شده بود با وی متحد گشت.
۱۳. ایضاح الخطاء فی الردع عن الاستبداد: در بیان و تقبیح رژیم استبدادی است. این کتاب به زبان فارسی است و مؤلف در این کتاب کوشیدهاست بین مشروطه و مشروعه پیوند برقرار کند.
حکومت جور یا ولایت طاغوت نظریهای در فقه شیعه است که مطابق آن هر حکومتی که امام معصوم در رأس آن نباشد، نمیتوان مشروعه به شمار آورد و اطاعت از آن را جایز نمیشمارد.
امیر بهادر به دلیل داشتن اعتقادات عمیق مذهبی و علاقه به نظام سلطنتی، از مخالفین مشروطه بود و از مشروعه حمایت میکرد. او پس از به توپ بستن مجلس و ظهور استبداد صغیر با لقب «سپهسالار اعظم» وزیر جنگ کابینه مشیرالسلطنه شد و تا فتح تهران در دو کابینه این منصب را با لقب امیر بهادر جنگ بر عهده داشت. وی در جوانی با دختر ذوالفقارخان اسعدالدوله به نام امیر بانو خواهر حسینقلی خان اسعدالدوله سردار و علیقلی خان اعظام السلطنه ازدواج نمود ولی امیر بانو به علت بیماری درگذشت و فرزندی از این ازدواج حاصل نشد. در خروج محمدعلی شاه از ایران، امیر بهادر نیز با او همسفر بود و مدتی در ادسا و استانبول اقامت گزید. او با وجود استبداد طلبی و مخالفت با مشروطه، مردی ادب پرور بود.
به عقیدهٔ محمدعلی کاتوزیان، مشروعهای که شیخ فضلالله از آن حمایت میکرد، مبانی روشنی نداشت و بیشتر، انتقاداتی بود متوجه جریان مشروطه؛ مشروطه را خدشهدارکنندهٔ مذهب و رهبران آن را مرتد و بابی و کافر میشمرد. «اما تعریفی از مشی مشروعه به عنوان یک نظام حکومتی مطلوب به دست داده نمیشد.» به گفتهٔ کاتوزیان، مشروعه در هر حال نمیتوانست الگویی برای حکومت مجتهدان ایجاد کند و صرفاْ ابزاری بود برای شاه تا استبداد سنتی را احیا کند، ابزاری بود برای بعضی از مجتهدان تا بر دایرهٔ نفوذ اجتماعی خود بیفزایند و ابزاری بود برای شیخ فضلالله تا از رقبای خود پیشی بگیرد و به عنوان مهمترین مجتهد سیاسی کشور مطرح شود.
ماشاءالله آجودانی با اشاره به کتاب مجلس اول و بحران آزادی از فریدون آدمیت، معتقد است که نقش شیخ فضلالله در همراهی با جریان استبداد، در آثار تاریخی و حتی پژوهشی بعد از انقلاب ۱۳۵۷، سانسور میشود؛ چرا که حکومت جمهوری اسلامی مدافع وی است و او را شهید راه آزادی و مشروعه میداند.
وی از مخالفین حکومت مشروعه بوده و زمانیکه مخبرالسلطنه برای همراهی روحانیون و خاموش کردن صدای نمایندگان در مخالفت پیشنهاد می کند که از لفظ مشروعه بجای مشروطه استفاده شود و قوانین منطبق با شرع تصویب شود، مشهدی باقر بقال به عنوان اولین نفر در مجلس مخالفت خود را اعلام کرده و به دنبال او دیگر نمایندگان مخالفت خود را بیان کردند.
ولی قلباً با مشروطه خواهان همراه نبود و با ملا محمد خمامی (مجتهد مستبد معروف گیلان) و شیخ فضلالله نوری ( مجتهد مشروعه خواه پایتخت) ارتباط داشت.