معنی کلمه مشدود در لغت نامه دهخدا
- مشدودالاسنان یا مشدودةالاسنان بالذهب ؛ که دندانهای او بزر بهم پیوسته باشند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- مشدودالوسط ؛ میان بسته. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| در اصطلاح علم فتوت ، کسی را گویند که چیزی بدو داده باشند تا در میان بندد تا اورا بیازمایند و بعد از آن تکمیل کنند و هرچه باشد شاید الا چیزی که به زنار ماند. ( نفایس الفنون ).