مشائی

معنی کلمه مشائی در لغت نامه دهخدا

مشائی. [ م َ ش شا ] ( ص نسبی ) منسوب به مشاء. پیرو حکمت مشاء. و رجوع به مشاء شود.

معنی کلمه مشائی در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به مشائ پیروان حکمت مشائ .

جملاتی از کاربرد کلمه مشائی

خواجه نصیر کوشید تا با پاسخ به انتقادات متکلمین اشعری به‌خصوص محمد غزالی و فخر رازی، از فلسفه مشائی دفاع کند و با شرح و بسط آرای فلسفی ابن سینا به آن قوتی مجدد ببخشد.
تنکابنی در این رساله از مسلک ملاصدرا پیروی کرده و کوشیده است که میان آرای صوفیه و حکیمان اشراقی و مشائی جمع و تقریب به وجود آورد.
تاکنون اکثر وبلاگ‌های پربازدید حامی مشائی فیلتر و نویسندگان آن‌ها به دادگاه احضار شده‌اند. از این جمله می‌توان به وبلاگ آرمانشهر، ندایی از درون، یاران احمدی‌نژاد، احمدی‌نژاد در محاصره و… اشاره کرد. چندی پیش، پایگاه خبری نکات پرس اقدام به انتشار لیستی از این وبلاگ‌ها و نویسندگان آن‌ها نمود.
کلمه مَشّاء به معنی راه‌رونده یا بسیار راه‌رونده است. ارسطو در ۵۳ سالگی پس از بازگشت به آتن مدرسه خود لیسیوم را بنا نهاد. ارسطو در هنگام تدریس معمولاً قدم می‌زد و بدین سبب «لیسیوم» به مدرسه مشائی (راه رونده) معروف گردید. به این ترتیب، پیروان ارسطو را مشائی می‌گویند و در یونانی این کلمه «پریپاتتیکوس» است. همچنین گفته می‌شود چون آنان برای کشف حقیقت متوسل به تعقل می‌شدند و فکر را به کار می‌انداختند، آنان را مشاء گفتند، یعنی مشی فکر می‌کردند.
رغم مشائی و اشراقی گمانم کاید این صورت مقدم بر هیولا
نصرالله حکمت با نگرشی نو نسبت به فلسفهٔ اسلامی که حوزهٔ تخصّصی او می‌باشد و با تأکید بر فلاسفه‌ای چون فارابی، عامری نیشابوری، ابن سینا، سهروردی و ابن عربی تقسیم‌بندی‌های موجود در تاریخ فلسفهٔ اسلامی مبنی بر مشائی یا اشراقی بودن فلاسفهٔ اسلامی را قبول ندارد و به‌طور کل فلاسفهٔ ایرانی-اسلامی را دارای روشی کاملاً جدا از فلسفهٔ یونان می‌داند.
تصور، علم به صورت سادهٔ اشیاء است بی آن که دربارهٔ آن‌ها حکمی کرده باشیم. تصور همچون تصدیق مربوط به عالم ذهن است و به دو جزء کلی و جزئی تقسیم می‌شود. منطق در حوزه تصورات به مطالعه تجرید، تعمیم، تخصیص، ترکیب، تقسیم، نقض، تجزیه و در نهایت تعریف می‌پردازد. تقسیم منطق به تصور و تصدیق از ویژگی‌های منطق اسلامی است که ابن‌سینا دانشمند مشائی نخستین بار به کار برد.
عقل مشائی ز دین مایل به قدیم و حدوث شد قایل
ز اشراقی و مشائی چه میپرسی بیاور می که اندر کیش سرمستان چه مشائی چه اشراقی