مسیک

معنی کلمه مسیک در لغت نامه دهخدا

مسیک. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) بخیل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ). || خرد وافر. || غذا و شراب که بس باشد زندگانی را. || جائی که آب ایستد در وی. || نیکوئی : مافیه مسیک ؛ در وی خیری نیست که بدان رجوع کنند به وی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
مسیک. [ م ِس ْ سی ] ( ع ص ) بخیل. ( اقرب الموارد ). مرد زفت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد زفت و بخیل. ( ناظم الاطباء ). شدیدالبخل. کثیرالامساک. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). مَسیک. و رجوع به مسیک شود. || بسیار آبگیر.( آنندراج ) ( منتهی الارب ): سقاء مسیک ؛ خیک بسیار آبگیر. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه مسیک

در فیلم ارباب حلقه‌ها:بازگشت پادشاه زبان سائورون با صدای دان مسیک حضور یافت، اما او در نسخه سینمایی فیلم حضور نداشت زیرا که صحنه حضور او جز حذفیات فیلم ارباب حلقه‌ها بود. او در فیلم با کلاهی بر روی سرش که فقط دهان فاسد و لب‌های ترک خورده اش نمایان است به آراگورن و گندالف با نشان دادن زره فرودو بگینز و با اشاره به اسارت او (که این‌گونه نبود) به آراگورن و گندالف پیشنهاد عقب‌نشینی و پذیرفتن پیروزی سائورون را به آن‌ها می‌دهد ولی آراگورن با شمشیر سر او را از بدنش جدا می‌کند و او را می‌کشد.
کپلمن، وبر و مسیک در سال ۲۰۰۲ در مرور یک پژوهش تجربی دربارهٔ میزان مشارکت در دوراهی‌های انبازه‌ها، ۹ دسته از متغیرهای مستقلی را مشخص می‌کنند که مشارکت در دوراهی‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد: انگیزه‌های اجتماعی، جنسیت، ساختار بازده، عدم اطمینان، قدرت و مقام، اندازه گروه، ارتباطات، علل و چارچوب‌ها. آن‌ها این دسته‌ها را سازماندهی کرده‌اند و تفاوت‌های فردی روان‌شناسی (ویژگی‌های ثابت شخصیتی) و فاکتورهای اقتضایی (وابسته به محیط) را از یکدیگر تمیز داده‌اند. فاکتورهای اقتضایی شامل وظیفه (ساختار تصمیم و ساختار اجتماعی آن) و پنداشت فرد از وظیفه می‌شود